روز شمار فاطمیه

تعیین زمان دقیق روزشمار هجوم به خانه وحی دشوار است، چراکه راویان تاریخ، معمولا تحت فشار و فرمانبر حکومت¬های زمان خویش بوده و به این¬روی تاریخی مشوّه و متناقض ارائه کرده¬اند؛ با چنین وضعیتی نباید از چنین رویدادی متعجب بود، بلکه باید از رسیدن همین مقدار از تاریخ نعجب نمود و آنچه به ما رسیده جز با لطف خداوند و کرامت اهل بیت علیهم¬السلام امکان¬پذیر نبوده.
برای روشن¬تر شدن حوادث، روزشمار هجوم به خانه وحی را از پیش از شهادت جانگداز پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله آغاز می¬کنیم:

1. پنج¬شنبه 24 صفر: بزرگ¬ترین مصیبت جهان اسلام
الف- روز مشهور به «رَزیَّهُ یَومِ الخَمیس؛ فاجعه روز پنج¬شنبه» به عبارت دیگر روز «درخواست قلم و دوات از سوی پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله برای نوشتن وصیّت و ممانعت برخی از صحابه».
ب- دستور به تشکیل سپاه اسامه.
2. جمعه 25 صفر: تاکید بیشتر پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله بر اعزام سپاه اسامه
از جمعه 25 صفر پس از دستور پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله به اردو زدن سپاه اسامه در منطقه «جُرف» تا روز 28 صفر، پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله در هر فرصتی بر پیوستن صحابه به سپاه اسامه تأکید می¬ورزید.

3. شنبه 26 صفر: سرکشی برخی صحابه از سپاه اسامه و لعن پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله
در این روز شاهد سرپیچی گروهی از صحابه از پیوستن به سپاه اسامه و لعن پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله به آنان هستیم.
4. یک¬شنبه 27 صفر: خوراندن دارو به پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله و وخیم شدن حال حضرت
خوراندن دارو به پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله توسط عایشه و حفصه و وخیم شدن حال حضرت با دارویی که مورد نهی حضرت بود و خشم حضرت از اقدام آن¬دو پس از به هوش آمدن.
5. دوشنبه 28 صفر: ضهادت جانگداز پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله
الف- روز شهادت جانگداز پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله و تجهیز پیکر مطهر حضرت برای دفن، توسط امیرمؤمنان علیه¬السلام از بعد از ظهر آن روز.
ب- اجازه امیر مؤمنان علیه¬السلام به عموم مردم برای نماز بر پیکر مطهر پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله به صورت فرادا از عصر روز دوشنبه تا ظهر روز سه شنبه.
ج- رهاکردن پیکر مطهر پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله و رفتن برخی از صحابه خصوصاً ابوبکر و عمر برای فراهم نمودن مقدمات تشکیل سقیفه بنی¬ساعده توسط گروهی از صحابه برای تعیین خلیفه.
د- بیعت گروه اندکی از صحابه با ابوکر در سقیفه.
ه- آغاز رفت و آمدها به خانه امیرمؤمنان علیه¬السلام از سوی فرستادگان عمر و ابوبکر برای درخواست بیعت با ابوبکر.

6. سه¬شنبه 29 صفر: نخستین روز حکومت ابوبکر و خاکسپاری پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله در نیمه¬های شب
الف- به مسجد بردن ابوبکر و به منبر نشاندن وی برای رسمیت بخشیدن به خلافت وی و تهدید کسانی که برای بیعت حاضر نشده¬اند.
ب- تنها گذاردن امیرمؤمنان علیه¬السلام و اهل بیت علیهم¬السلام برای دفن پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله در نیمه¬های شب چهارشنبه به همراه گروه انگشت¬شماری از صحابه.
ج- خاکسپاری پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله در شب چهارشنبه و عدم شرکت ابوبکر و عمر در آن.
7. چهارشنبه 30صفر: نخستین هجوم به خانه وحی و نخستین مراجعه شبانه امیرمؤمنان علیه¬السلام به درب خانه صحابه به همراه حضرت زهرا علیهاالسلام
الف- احتمالاً نخستین مراجعه به خانه وحی (که شاید بتوان از آن به نخستین هجوم یاد کرد) و تهدید برای بیعت، در این روز.
ب- مراجعه شبانه امیرمؤمنان علیه¬السلام به همراه حضرت زهرا علیهاالسلام¬ به خانه انصار و یادآوری آنان نسبت به بیعت عَقَبه (که در آن وعده یاری به پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله و اهل بیت علیهم¬السلام او را داده بودند) و درخوواست یاری از آنان و وعده دادن چهل و چهار نفر برای یاری امیرمؤمنان علیه¬السلام در فردای آن روز با سرهای تراشیده و دفاع از اهل بیت علیهم¬السلام تا سرحدّ مرگ، امّا تخلّف از وعده و حاضر نشدن به جز 4 نفر(مقداد، عمار، ابوذر و سلمان).
ج- ترس اصحاب سقیفه از قدرت گرفتن و یارگیری¬های شبانه امیرمؤمنان علیه¬السلام برای مواجهه با آنان و به این¬روی، تشدید فشارها برای بیعت گرفتن از امیرمؤمنان علیه¬السلام و عذرآوردن حضرت با بهانه¬های متفاوت همچون عزادار بودن و خانه¬نشینی برای گردآوری قرآن و ...
8. روز پنج¬شنبه 1 ربیع¬الاول: هم¬پیمانی گروهی از صحابه در مخالفت با جریان حاکم
یادآوری توصیه¬های پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله در حق حضرت زهرا علیهاالسلام و اهل بیت علیهم¬السلام توسط 12تن از صحابه و هوشیاری آنان و مشورت با یکدیگر در مخالفت با جریان حاکم و به زیر کشاندن ابوبکر از مسند خلافت از آنان در مسجد النبی صلی¬الله¬علیه¬وآله و یادآوری جریان غدیر.

9. روز جمعه 2 ریبع¬الاول: هجوم دوّم و سوّم به خانه وحی و وقوع حوادث دردناک و شهادت حضرت محسن علیه¬السلام
هجوم دوّم به خانه وحی که آمدن گروهی از طرفداران سقیفه با دسته¬های هجوم و شعله¬های آتش به درب خانه را در پی داشت در این روز اتفاق افتاد؛ چراکه سخنرانی دوازده نفر از صحابه که در همین روز در مسجد نبوی اتفاق افتاد چنان تأثیری میام مردم گذارد که موجی علیه توطئه¬گران سقیفه به¬پا ساخته، حکومت نوپا را به شکلی متزلزل ساخت که باعث شد سریعاً گروه انبوهی از اعراب بادیه¬نشین که قبیله «اَسلَم» بودند را از بیابان¬ها به مدینه کشانده تا مردم را ولو با خشونت برای بیعت اجباری حاضر کنند!
در هجوم دوّم و آمدن گروهی از صحابه با سرکردگی عمر بن خطّاب به درب خانه حضرت زهرا علیهاالسلام، زبیر که از جمله تحصّن کنندگان در خانه وحی بود از خانه بیرون آمد و در برابر گروه آتش به دست، موضع گرفت که به درگیری وی با آنان انجامید، امّا پس از شکسته شدن شمشیر وی، و با بازگشت او به داخل خانه وحی، غائله به همین¬جا ختم گردید.
هجوم سوّم دقایقی پس از هجوم دوّم شکل گرفت و این همان هجومی است که در آن شعله¬های آتش بر درب خانه حضرت زهرا زبانه کشید و درب را به پهلوی حضرت کوبید و موجب سقط جنین وی و انداختن ریسمان به گردن امیرمؤمنان علیه¬السلام و کشاندن وی به سوی مسجد گردید.
ابن عَبد ربِّه معتزلی 328هـ در کتاب «العِقدُ الفَرید» به هنگام شمارش کسانی که با ابوبکر بیعت نکرده بودند، می¬گوید:
«آنها علی، عباس، زبیر و سعد بن عباده بودند؛ امّا علی، عباس و زبیر در خانه فاطمه نشسته بودند. ابوبکر به عر بن خطّاب مأموریت داد تا برود و آنان را از خانه بیرون آورد و در صورت مقاومت با آنان درگیر شود. عمر با شعله آتشی که همراه داشت، به سوی آنها حرکت کرد. فاطمه علیهاالسلام چون با این صحنه مواجه گردید، فرمود: ای پسر خطّاب! آتش آورده¬ای تا خانه مرا به آتش کشی؟ عمر گفت: آری، مگر آن¬که به آنچه امّت در آن داخل شده (بیع با ابوبکر) شما هم داخل شوید ... .»
همین عبارت را «تاریخ ابوالفداء» چنین آورده است:
«ابوبکر، عمر را نزد علی علیه¬السلام و همراهان وی فرستاد تا ایشان را از خانه فاطمه علیهاالسلام بیرون آورد؛ ابوبکر به عمر دستور داد تا در صورت خودداری و ممانعت، با ایشان به جنگ پردازد. عمر با مقداری آتش به سمت ایشان آمد تا خانه را به آتش کشد. زمانی که فاطمه علیهاالسلام عمر را در چنین حالی مشاهده کرد به وی فرمود: ای پسر خطّاب به کجا چنین شتابان؟! آمده¬ای تا خانه ما را به آتش کشی؟ عمر گفت: آری مگر آن¬که همان کنید که مردم کردند.»
همچنین بَلاذُری در «انساب الاشراف» می¬نویسد:
«... ابن عباس گوید: در زمان بیعت ابوبکر، چون علی علیه¬السلام با وی بیعت نکرد، ابوبکر، عمر بن خطّاب را دنبال علی علیه¬السلام فرستاد و به عمر گفت: علی علیه¬السلام را به سخت¬ترین و بدترین وجه ممکن، نزد من آور. در بین راه، میان امیرمؤمنان علیه¬السلام و عمر مشاجره¬ای درگرفت؛ امیرمؤمنان علیه¬السلام به عمر فرمود: شیر شتر خلافت را بدوش! سهم تو محفوظ است. به خدا سوگند! حرص و وَلَع تو برای به حکومت رساندن ابوبکر بدین جهت است که او نیز پس از خود، تو را به جانشینی برگزیند ... .»
10. شهادت حضرت محسن علیه¬السلام در هجوم سوّم:
شهادت حضرت محسن علیه¬السلام پس از جسارت¬هایی بود که در هجوم سوّم بر تنها یادگار پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله روا داشته شد.
ذَهَبی که در فصل نخست کتاب از اعتبار و جایگاه ویژه وی نزد اهل سنّت سخن گفتیم، در شرح حال «احمد بن محمد السری» گوید:
«عمر چنان به فاطمه لگد زد که محسن را سقط کرد.»
همچنین صَفدی گوید:
«عمر در روز بیعت چنان ضربه¬ای به پهلوی فاطمه زد که محسنش را سقط نمود.»
شهرستانی (متوفای 548هـ) از علمای اهل سنّت می¬نویسد:
«نظّام گفته: عمر در روز بیعت به پهلوی فاطمه علیهاالسلام ضربه¬ای زد که منجر به سِقط نوزاد وی گشت. عمر فریاد می¬زد: این خانه را با هر که در آن است به آتش کشید! این در حالی بود که در خانه جز علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم¬السلام نبود ... و محسن علیه¬السلام در آن هنگام سقط گردید.»
همچنین است روایتی که پیش¬تر از استادِ  ذهبی، «جُوینی» نقل شد و درباره شخصیت و اعتبار بالای آن دو، نزد اهل سنّت به تفصیل سخن به میان آمد که در ان روایت با پیش¬گویی پیامبر صلی¬الله¬علیه¬وآله از وقایع و حوادثی که برای دخترش فاطمه علیهاالسلام از جمله شهادت حضرت محسن علیه¬السلام بود آگاه گشتیم:
«هرگاه فاطمه علیهاالسلام را می¬بینم به یاد حوادثی می¬افتم که پس از من برای او رُخ می¬دهد. گویا با چشم خود می¬بینم که ذلّت در خانه وحی داخل شده، حرمتش شکسته، حقّش غصب گردیده، از ارث محروم داشته، پهلویش بشکسته و فرزندش در رَحِم سقط گردیده، فریاد می¬زند «یا محمّداه» ولی کسی به داد او نمی¬رسد ... فاطمه اولین شخص از اهل بیت من است که غمگین و ستمدیده به شهادت رسیده و به من ملحق می¬گردد.»

11. حضور حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد و خطبه فدکیه
در باره زمان تقریبی به مسجد آمدن حضرت زهرا علیهاالسلام و ایراد خطبه¬ای کوبنده، مشهور به «خطبه فدکیه» می¬توان گفت: با توجه به برخی قرائن این حادثه پس از هجوم سوّم، سقط جنین حضرت و همچنین پس از غصب فدک توسط ابوبکر بوده، چراکه حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام در این خطبه به این موضوعات اشاره کرده و حجّت را بر آنان تمام و توطئه¬های آنان را افشا ساخته است.

12. باز پس¬گرفتن قباله فدک از حضرت زهرا علیهاالسلام توسط عمر بن خطاب و پاره کردن آن
ماجرای باز پس¬گرفتن قباله فدک که در برخی کتب اهل سنّت نیز به آن اشاره شده به شرح ذیل است:
«امیرمؤمنان علیه¬السلام می¬فرماید: فاطمه علیهاالسلام نزد ابوبکر رفته و فرمود: پدرم فدک را به من بخشید و همسرم علی علیه¬السلام و ام¬ایمن بر این موضوع شهادت می¬دهند. ابوبکر گفت: تو درباره آنچه پدرت به تو بخشیده جز حق سخن نمی¬گویی. به همین روی، ابوبکر صفحه¬ای از پوست خواست و قباله فدک را برایش نوشت. چون فاطمه علیهاالسلام از نزد ابوبکر بازگشت در مسیر راه عمر با فاطمه برخورد کرد و پرسید: از کجا می¬آیی؟ فرمود: نزد ابوبکر بودم و او را از اقدام پدرم و شهادت علی علیه¬السلام و ام¬ایمن بر بخشش فدک آگاه ساختم، او نیز نوشته¬ای داد و فدک را به من بازگرداند. عمر قباله را گرفت و نزد ابوبکر رفت و به او گفت: آیا تو چنین کاری کردی؟ ابوبکر گفت: آری. عمر گفت: شهادت علی علیه¬السلام به نفع خود او بوده و ام¬ایمن نیز چون زن می¬باشد شهادتش به تنهایی پذیرفته نیست. عمر آب دهان بر قباله افکند و آن را پاره کرد.»

منبع: شبهات فاطمیه؛ سید مجتبی عصیری