عبارت اول

أَلَا إِنَّ خَاتَمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِی؛ 

آگاه باشید که القائم المهدی از ماست.
در ابتدا نکاتی را دربارة اعراب جملة فوق بیان می‌کنیم و آن این‌که ممکن است اعراب فوق درست باشد؛ یعنی «القائم المهدی»، خبر «ان» و مرفوع باشد؛ اما قول صحیح‌تر آن است که بگوییم: «خاتم الائمة»، اسم «انّ» و «منّا» خبر آن باشد و «القائم المهدی» صفت برای «خاتم الائمة» باشد؛ یعنی منصوب بخوانیم. در این صورت ترجمة عبارت فوق به این شکل می‌شود: «آگاه باشید که خاتم الائمه‌ای که قیام‌کننده و هدایت‌شده (یا هدایت‌کننده به امر پنهان) است از ماست». با این ترکیب، عبارت فوق، بار معنایی دیگری خواهد داشت و آن این‌که پیامبر(ص) با بیان جمله به این شکل (یعنی با نصب «القائم المهدی») می‌خواهد فخر و مباهات کند که آن وجود مبارک از خاندان ایشان است.
نکته‌ای را دربارة نحوة اسم‌گذاری اعراب بیان می‌کنیم به این ترتیب که اَعراب روی شخص سه نوع اسم می‌گذارند: اسمی که در بدو تولد بر روی او می گذارند، لقب و  کنیه. کنیه معمولاً با توجه به ویژگی‌های خاصی که آن شخص دارد یا با توجه اسم فرزند ارشد او انتخاب می¬شود؛ مثلاً وقتی در مورد امام زمان می‌گویند «ابوصالح» به این معناست که آن بزرگوار در صالح بودن سرآمد است. اما لقب به‌معنای صفتی است که خودِ شخص دارد؛ مثلاً برخی از القاب امام زمان(ع) عبارتند از: طاهر، زکی، رضی، مهدی، هادی، قائم، مُؤَمَّل (یعنی کسی که مورد آرزوست) و ... .
نکتة قابل توجه در فرق بین لقب و کنیه این است که وقتی کسی را با کنیه‌اش می‌خوانند، این دارای احترام و ارزشی والاتر برای آن شخص نداداده‌شده است و این بار معنایی در القاب کمتر است. پیامبر(ص) در این عبارت، امام زمان(ع) را با القاب «القائم» و «المهدی» خطاب کرده و ایشان و مشخصاتش را با این القاب برای مردم معرفی نموده است. این در حالی است که اسم و کنیه حضرت(ع) همان اسم و کنیة پیامبر(ص) است. در روایتی آمده است که پیغمبر(ص) فرمودند: 
الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي1؛ 
اسمش اسم من است (یعنی همان اسم خاص) و کنيه‌اش هم، کنيه من است (يعني ابوالقاسم).
 نکته دیگر این‌که غیر از پیامبر(ص)، سایر ائمه(عع) نیز به تبعیت از آن حضرت، هرگز حضرت حجت(ع) را با نام اصلی خود نخوانده‌اند و پیوسته ایشان را با القاب و کنیه‌ها یاد کرده‌اند. در روایات گوناگونی از نام بردن آن حضرت نهی شده و دلیل خاصی برای این دستور بیان نشده است؛ مثلاً: 
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: «سَأَلَ عُمَرُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) عَنِ الْمَهْدِيِّ. قَالَ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ أَخْبِرْنِي عَنِ الْمَهْدِيِّ مَا اسْمُهُ؟ قَالَ أَمَّا اسْمُهُ فَلَا إِنَّ حَبِيبِي وَ خَلِيلِي عَهِدَ إِلَيَّ أَنْ لَا أُحَدِّثَ بِاسْمِهِ حَتَّى يَبْعَثَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل». 2 
یا این عبارت از امام زمان(عج) که در يکي از توقيعات آمده است:
مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ سَمَّانِي فِي مَحْفِلٍ مِنَ النَّاس.3  
البته از برخی روایات به‌طور غیرمستقیم می‌توان فهمید مراد از این عمل ائمه(عع) - که امام زمان(ع) را با القاب و کنیه‌ها خطاب می‌کردند – چه بوده است. مثلاً وقتی او را «قائم» می‌خوانند، ویژگی حضرت در قیام و زنده کردن دین از یاد رفتة اسلام - پس از غیبت طولانی - به ذهن متبادر می‌شود؛ قیامی که در آن از قاتلین کربلا و از همه ظالمان عالم انتقام خواهد گرفت:
عَنِ الثُّمَالِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ الْبَاقِرَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ لَسْتُمْ كُلُّكُمْ قَائِمِينَ بِالْحَقِّ؟ قَالَ: بَلَى. قُلْتُ: فَلِمَ سُمِّيَ الْقَائِمُ قَائِماً؟ قَالَ لَمَّا قُتِلَ جَدِّيَ الْحُسَيْنُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ ضَجَّتِ الْمَلَائِكَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْبُكَاءِ وَ النَّحِيبِ وَ قَالُوا: إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا أَتَغْفَلُ‏عَمَّنْ قَتَلَ صَفْوَتَكَ وَ ابْنَ صَفْوَتِكَ وَ خِيَرَتَكَ مِنْ خَلْقِكَ؟ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ: قَرُّوا مَلَائِكَتِي فَوَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأَنْتَقِمَنَّ مِنْهُمْ وَ لَوْ بَعْدَ حِينٍ ثُمَّ كَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ(ع) لِلْمَلَائِكَةِ فَسَرَّتِ الْمَلَائِكَةُ بِذَلِكَ فَإِذَا أَحَدُهُمْ قَائِمٌ يُصَلِّي فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ الْقَائِمِ: أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ؛
(ابوحمزه) ثمالی می‌گوید از امام باقر(ع) پرسيدم: مگر همه شما  قيام به حق نمي‌کنيد؟ کار شما مگر حق نيست؟ مگر براي به اصطلاح اثاره حق و ترويج حق به‌پا نمي‌خيزيد؟ پس چرا به قائم گفتند قائم؟ حضرت فرمودند: موقعي که جدّم حسين - که درود خدا بر او باد - کشته شد، فرشتگان به شيون وزاري گريه کردند در درگاه خدا و گفتند: ای پروردگار و مولای ما! رها مي‌کني کساني را که برگزيده تو از ميان خلقت را کشتند؟ پس خداوند به فرشتگاه وحي کرد که: اي فرشتگان در جاي خودتان بنشينيد، آرام باشيد. قسم به عزت و جلال خودم،از تمام آنها انتقام خواهم گرفت ولو بعد از مدتي باشد. عجله نکنيد. سپس خدا پرده را برداشت و ائمة فرزندان امام حسين ع را نشان داد. فرشتگان خوشحال شدند و فرزندان امام حسين ع را ديدند ، که نُه نفر بودند (همه نشسته بودند ولي) يک نفر ايستاده و مشغول نماز بود. خداوند فرمود: به‌وسيلة آن کسي که درحال قيام و مشغول نماز است، از آن‌ها انتقام خواهم گرفت.  4
 دلیل این‌که آن حضرت به «مهدی» ملقب شده‌اند این است که ایشان از جانب پرورگار هدایت شده و در دامان و ساحت قدس ربوی تربیت و هدایت یافته است. البته معنای دیگری نیز دارد که آن عبارت است از هدایت‌کنندة به امر پنهان. به همین شکل است سایر القاب و کنیه‌های ایشان که شرح و بسط هر کدام در مورد وجود مقدس آن بزرگوار در این‌جا برای ما مقدور نیست.
اما در مورد عبارت بیان‌شده توسط پیامبر(ص) در روز غدیر باید گفت که در آن روز انگار که پیامبر(ص) می‌خواست بفرماید: آگاه باشید ای مردم! من امروز اتمام حجت کردم و ائمة راستین و حقیقی شما را که علی و اهل بیتش(عع) هستند به شما معرفی کردم و نام آن‌ها را برای شما بردم. حال اگر بنابر هر دلیلی از صراط اهل بیت من منحرف شدید و تن به ولایت کس دیگری دادید و مسیر اسلام را منحرف کردید، بدانید که در نهایت مردی از اهل بیت من خواهد آمد که از جانب خدای تعالی هدایت شده است و هیچ اشکال و نقصی در او نیست  و قیام می‌کند تا دین و سنت حقیقی اسلام را زنده نماید
 
  • 1. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج51، ص71 و ج38 ، ص304؛ شیخ طوسی، الغيبة، ص271؛ شیخ صدوق، كمال‏الدين و تمام النعمة، ج2، ص411.
  • 2. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج51، ص33.
  • 3. شیخ حرعاملی، وسائل‏الشيعة، ج16، ص242؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج51، ص33.
  • 4. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج51، ص28.