عبارت دوم
أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَى الدِّين؛
بدانيد که اوست غلبه کننده برهمه اديان.
در تشریح این جمله باید نکاتی را در ابتدا بیان کنیم؛ اولاً فرق است بين دين و دينداري؛ دين يک ارزش است و دينداري ارزشمند. مانند رابطة بين ايمان و مؤمن که ايمان ارزش است و مؤمن ارزشمند. در مورد ائمه(عع) بحثی وجود دارد که ائمه(عع) ارزش هستند يا ارزشمند؟ ايمان هستند يا مؤمن ؟ عدلاند يا عادل؟ علمند يا عالم؟ انتقامند يا منتقم؟ رأفتند يا رئوف؟
دراینباره باید بگوییم که انسانها غیر از ارزشها هستند. انسانها باید ارزشها را کسب کنند تا دارای آن ارزشها بشوند. لذا اگر در مورد امام زمان(ع) بپرسند که ایشان دین است یا دیندار؟ عدل است یا عادل؟ پاسخ این است که ایشان دیندار و عادل است و در نهایت میگوییم ایشان ارزشمند است. در اصطلاح ادبیات میگویند: «ذات ثبت له صفة»؛ یعنی ذاتی که صفت و ارزشی برایش ثابت شده است که در این صورت عبارت «أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَى الدِّين» اینگونه معنا میشود: «الا ان دینه ظاهر علی الدین»؛ یعنی دین او یا دین به سبب او بر همه ادیان غالب است.
نکته دیگر درباره این عبارت این است که پیامبر(ص) فرمودهاند: «شخصِ امام زمان(ع) بر ادیان غالب است». در بیان معنای آن یک توجیح این است که بگوییم او غالب بر ادیان است؛ يعني او دين را غلبه ميدهد بر تمام اديان. در مورد ائمه طاهرين(عع) هر دو تعبير (یکی اینکه بگوییم آن بزرگواران دین هستند و دیگر اینکه بگوییم دیندار هستند) وجود دارد؛ يعني وقتي قرآن ميفرمايد:
إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء1
(آرى) حقيقت چنين است؛ از ميان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او مىترسند.
ميگويند منظور از «العلماء» يعني ائمه(عع)؛ يعني اينها دانشمند هستند. از طرفي در زيارت آل ياسين ميخوانيم:
السلام عليک ايها العلم المنصوب و العلم المصبوب؛
سلام بر تو اي دانش، دانش ريخته شده از آبشار توحيد و خداشناسي.
پس اطلاق علم، بر امام زمان(ع) شده است. همچنین ميگویيم:
اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى وَلِيِّ أَمْرِكَ الْقَائِمِ الْمُؤَمِّلِ وَ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ احْفُفْهُ بِمَلَائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَيِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ2
خداوندا درود فرست بر ولی امر خودت که قائم و آرزو و عدلِ مورد انتظار است (پس ایشان را) با ملائکه مقربین (درگاهت) بپوشان و با روح القدس یاریش کن ای پروردگار جهانیان.
پس به امام زمان(ع) گفته ميشود عدل؛ نه عادل. در ادبيات عرب هم به این گونه استعمال، مبالغه از باب «زيدٌ عدلٌ» ميگويند ، يعني کسي که يک صفتي را زياد دارد ديگر نميگويند «زيدٌ عادلٌ» (يعني حمل نميکنند مشتق را بر آن اسم ذات؛ بلکه خود مصدر را بر آن حمل ميکنند) در نتیجه ميگويند: «زيدٌ عدلٌ، زيدٌ رحمةٌ، زيدٌ علمٌ». لذا در اينجا که گفته «انه الظاهر علي الدين»؛ يعني خودِ امام زمان(ع) بر اديان چيره است؛ وقتي هم خودِ امام زمان(ع) دين باشد پس جدّ ايشان - يعني حضرت محمد (ص) - نیز دين خواهد بود.
لذا در اینجا پیامبر(ص) میخواهد بگوید: آگاه باشید که خود امام زمان(ع) دین و آیین من است و شخصِ اوست که غالب بر ادیان است و یا اینکه میخواهد بگوید که دین امام زمان(ع) بر همه ادیان غالب است. پس آگاه باشید که اگر از راه ولایت اهل بیت(عع) بیرون رفتید در نهایت او خواهد آمد و مؤاخذه خواهید شد و به ناچار باید به دین او گرویده شوید.
معنای دیگری که میتوان برای این عبارت در نظر گرفت این است که بگوییم «الدين» يعني دين اسلام. «أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَى الدِّينِ» يعني او راهنماي دين است. ايشان راهنماي کلِ دينِ اسلامِ غالبِ بر دین هستند. اگر بخواهيم دين را تعريف کنيم دين يک چتري دارد که بالای آن وجود مقدس امام زمان ع قراردارد. يعني دين دراينجا به معناي اديان نيست بلکه به معنای دين اسلام است. يعني او غالب و حاکم و چيره بر کل دين اسلام است. و این معنايش آن است که در دين اسلام هرچه رو به بالا نگاه ميکنيم او را می بینیم.
و اينکه ميگوييم دين اسلام نقطه بلندش وجود مقدس امام زمان(ع) است يعني او ولي الله است و اتصال و پيوند بلا واسطه با الله دارد. چون معناي ولي و ولايت، قرب بدون حجاب است. حجاب ممکن است گناه، غفلت و یا حتی نور باشد که بين انبيا و خداوند حجب نوري نیز وجود دارد. درنتيجه «أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَى الدِّينِ» يعني کل دين، امام زمان ع است و در رأس مخروطِ دين قرار دارد و اگر او را نگاه کنيم يعني همه دين را داريم، لذا در روايات است که اگر کسي ولایت اميرالمؤمنين ع را قبول کند و بپذيرد يعني همه چيز را قبول کرده، و وقتي که اميرالمؤمنين ع را قبول نکند يعني همه چيز را منکر شده است، و علتش این است که کل دين عبارتست از وجود مقدس ائمه طاهرين ع، که یکی از روایات به قرار زیر است:
عن أبي حمزة الثمالي، قال قال لنا علي بن الحسين زين العابدين (عليهما السلام) أي البقاع أفضل فقلت الله و رسوله و ابن رسوله أعلم. فقال إن أفضل البقاع ما بين الركن و المقام، و لو أن رجلا عمر ما عمر نوح في قومه ألف سنة إلا خمسين عاما، يصوم النهار و يقوم الليل في ذلك الموضع، ثم لقي الله بغير ولايتنا ، لم ينفعه ذلك شيئا.3
پس «أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَى الدِّينِ» نقطه اوج آن «أَلَا إِنَّ خَاتَمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِي» است؛ يعني در سه واژه تمام مختصات امام زمان(ع) و حکومت جهاني که همه انبيا به آن وعده دادهاند آمده است که «خاتم الائمه»: يعني وارت کل انبياء است. «القائم» يعني قيامکنندة خالص؛ يعني براي همه چيز قيام ميکند: وضع ديني، اجتماعي، اقتصادي و...که تمام اين معاني در القائم مندرج هست . «المهدي» هم يعني هدايت شده از جانب خدا.
به نظرميرسد پيامبر ص احتمالا در ذکر سه عنوان : خاتم الائمه، قائم و مهدي نکته «الأَهَم فالأَهَم» را رعايت نموده است. يعني به اين صورت که اول مهمترين بعد مهمتر و بعد مهم، به تدريج پايين ميآيد و ادامه ميدهد. که روش نگارش کتب حدیثی هم توسط بزرگانی همچون کلینی در کافی و علامه مجلسی در بحار به همین صورت بوده است.
آیات مربوط به بحث
در قرآن کریم سه آیه در تأیید جمله «الا انه الظاهر علی الدین» آمده است که عبارتند از:
هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ4
در تفاسیر متعددی آمده است که آیة فوق دربارة قائم آل محمد(ع) نازل شده است.5
هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً6
البته غیر از این این آیات و روایات ذیل آنها، روایات گوناگونی از جانب ائمه اطهار(عع) صادر شدهاند که مضمون و معنای عبارت پیامبر(ص) درباره امام زمان(ع) را در روز غدیر معنا و تأیید می کنند.
- 1. فاطر: 28.
- 2. کفعمی، ابراهیم بن علی عاملی، البلد الأمین، ص194.
- 3. شیخ طوسی، امالی، ص132؛ نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج1، ص149؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج27، ص171. با همین مضمون.
- 4. توبه: 33؛ صف: 9.
- 5. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج1، ص289. قال علي بن إبراهيم في قوله «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» فإنها نزلت في القائم من آل محمد و هو الذي ذكرناه مما تأويله بعد تنزيله.
- 6. فتح: 28.