عبارت هفدهم

و لا حق الا معه و لا نور الا عنده؛

هیچ حقی نیست مگر همراه اوست و هیچ نوری نیست مگر در نزد اوست.

در عبارت فوق بر سر کلمات «حق» و «نور»، «لا»ی نفی جنس آمده است و می گوید که حق همیشه همراهش و نور حقیقی در نزد اوست و با وجود او نه حقی و نه نور حقیقی وجود دارد.

حق کلمه ای است که جمع ندارد و این عبارت نمی خواهد بگوید که چندین حق وجود دارد و حق اصلی، همراه امام زمان ع است بلکه می گوید که هرکسی که ادعای حق بودن داشته باشد همگی باطل است زیرا که حق یکی است و آن هم همراه امام زمان ع است. اما مراد از «حق» چیست؟ در پاسخ عرض می کنیم که در آیات و روایات به این اشاره کرده اند که مراد از «حق» خداوند عزوجل می باشد. آنجا که خداوند در قرآن می فرماید: « َ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبينُ»1 و نیز در روایات که داریم: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع ... أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّهُ... .» 2: از امام صادق علیه السلام که فرمودند: به راستی که خداوند حق است و اوست پروردگارش(با توجه به سیاق حدیث یعنی: پروردگار عقل آدمی).

نکته دیگری که در مورد این عبارت قابل توجه است این است که علت اینکه «حق» با اوست، آن است که خروج و ظهور ایشان از جانب پروردگار، حق است آنجا که در روایتی داریم:

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل ... حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ قَالَ خُرُوجُ الْقَائِمِ هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَرَاهُ الْخَلْقُ لَا بُدَّ مِنْهُ 3

ابو بصیر از امام صادق ع از این قول خداوند که فرمود « حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ »، سؤال کرد. پس ایشان فرمودند که: خروج قائم ع ، آن همان حق است در نزد خدای تعالی که خلق آن را خواهند دید و هیچ شکی هم در آن نخواهد بود.

اما نکته دیگری که می توان از این عبارت استفاده کرد این است که خدایی که تنها، او حق است، حقانیت خود را به ولی خود اعطا نموده است و آن را ملازم ایشان گردانیده است تا با این عمل بیان دارد که امر و نهی و رضایت و غضب او، امر و نهی و رضایت و غضب خدای تعالی است و اطاعت و فرمانبرداری از او تکلیف است. چرا که خداوند در قرآن می فرماید:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم.4

حال به واژه «نور» می پردازیم. واژه «نور» در قرآن نیز به کار رفته است که مهمترین کاربرد آن در آیه نور می باشد: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» 5 که در مورد نورانیت خداوند و اینکه به چه معناست نظرات گوناگونی مطرح گردیده است که گزیده ای از آنها به قرار زیر است:

شیخ طوسی در ذیل این آیه می گوید:

نور بودن خداوند به دو معناست: یکی اینکه بگوییم خداوند هدایت کننده اهل آسمانها و زمین است و دیگر اینکه بگوییم خداوند بوسیله ستارگان و خورشید و ماه روشنایی بخش آسمانها و زمین می باشد.6

علامه طباطبایی می فرمایند:

خداى سبحان نورى است كه به وسيله او آسمانها و زمين ظهور يافته‏اند؛ چون نور را اضافه كرده به آسمانها و زمين، و آن گاه آن را حمل كرده بر اسم جلاله «اللَّه» و فرموده نور آسمان و زمين اللَّه است و منظور عمده‏اش اين بوده كه كسى خيال نكند كه خدا عبارت از نور عاريتى قائم به آسمانها و زمين است، و يا به عبارت ديگر از وجودى كه بر آنها حمل مى‏شود. و از اينجا استفاده مى‏شود كه خداى تعالى براى هيچ موجودى مجهول نيست، چون ظهور تمامى اشياء براى خود و يا براى غير، ناشى از اظهار خدا است، اگر خدا چيزى را اظهار نمى‏كرد و هستى نمى‏بخشيد ظهورى نمى‏يافت. پس قبل از هر چيز، ظاهر بالذات، خدا است.7

طبری در ذیل این آیه می گوید:

مراد از نور بودن خداوند یکی همان هادی بودن اهل آسمانها و زمین است و دیگری تدبیر کننده امر در آسمان ها و زمین است.8

فخر رازی در ذیل این آیه می‌گوید:

 مراد از نور بودن خداوند چهار حالت دارد: 1- اینکه خداوند هادی اهل آسمانها و زمین است. 2- خداوند مدبر آسمانها و زمین است با حکمت بالغه خود. 3- او نظم دهنده آسمانها و زمین است. 4- خداوند روشنایی بخش آسمانها و زمین است که خود سه وجه دارد: اول: او منور آسمان است با ملائکه و زمین است با انبیاء. دوم: منور آسمان است با خورشید و ماه و ستارگان. سوم: منور آسمان است با خورشید و ماه و ستارگان و زمین است با انبیاء و علماء.9

حال با توجه به معانی نور که برای خدای متعال گرفته شده است و از طرفی چون امام زمان ع از جانب پروردگار حق است و به حق آمده است و فرمان و اطاعت او فرمان و اطاعت خداوند است لذا همه آن تعابیر و معانی بر امام زمان ع هم منطبق است، یعنی امام زمان ع هم به اذن الله هدایت کننده اهل آسمانها و زمین است و هم روشنایی بخش آسمانها و زمین است و هم به اذن خداوند مدبر آسمانها و زمین است و هم به اذن الله ناظم آسمانها و زمین است.

  • 1. نور: 25.
  • 2. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج1، ص28.
  • 3. همان، ج8 ، ص381؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج51، ص62؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، ص269؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج52، ص241؛ از دو منبع آخر با اندکی اختلاف.
  • 4. نساء: 59.
  • 5. نور: 35.
  • 6. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج7، ص436.
  • 7. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج15، ص121.
  • 8. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج18، ص105.
  • 9. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج23، ص379.