كلمه 13:

متن حديث :
الاءعجاب يمنع من الاءزدياد.(35)
ترجمه :
عجب و خودپسندى منع ميكند از زياده كردن هنر چه آنكه كسيكه تصور كرد كمال هنرى را در خود و آنكه بغايت قصواى آن هنر رسيده ديگر در پى ازدياد و تكميل آن برنمى آيد و به آنحال مى ماند و بهمين معنى است نيز كلام آنحضرت : عجب المرء بنفسه احد حساد عقله (36) يعنى عجب آدمى بنفس خود يكى از دشمنان عقل او است .(37)

بچشم كسان در نيايد كسى   كه از خود بزرگى نمايد بسى
مگو تا بگويند شكرت هزار   چه خود گفتى از كس توقع مدار
بزرگان نكردند در خود نگاه   خدا بينى از خويشتن بين مخواه
پياز آمد آن بى هنر جمله پوست   كه پنداشت چون پسته مغزى در اوست

پس كسيكه طالب كمال و ازدياد هنر است بايد خود را، هميشه ناقص ببيند و در تحصيل كمال برآيد و الا ناقص خواهد ماند.(38)
چه خوب گفته شيخ سعدى در اين مقام :

يكى قطره باران ز ابرى چكيد   خجل شد چه پهناى دريا بديد
كه جائى كه درياست من كيستم   گر او هست حقا كه من نيستم
چه خود را بچشم حقارت بديد   صدف در كنارش چو جان پروريد
سپهرش بجائى رسانيد كار   كه شد نامور لؤ لؤ شاهوار
بلندى از آن يافت كان پست شد   در نيستى كوفت تا هست شد

پاورقی

35- نهج البلاغه ص 1167.
36- نهج البلاغه ص 1182.
37- قال عليه السلام : المتواضع كالوهده يجتمع فيها قطرها و قطر غيرها و المتكبر كالربوة لا يقر عليها قطرها و لا قطر غيرها؛ يعنى متواضع چون گودالى است كه قطره هاى باران در آن جمع مى شود و چه از خودش و چه از اطرافش و متكبر چون بلندى است كه آب بر او قرار نمى گيرد نه از خودش و نه از اطرافش .
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 20 ص 288 حكمت 291.
38- قال عليه السلام اياك و صدر المجلس فانه مجلس قلعة . شرح نهج البلاغه 20/285 حكمت 264.