ائمه

فرهنگ واژگان فارسی به فارسی

· ( اسم ) جمع امام . پیشوایان سران مقتدایان . یا ائم. اثناعشر . دوازده امام شیعیان . یا ائم. اطهار . امامان شیعیان . یا ائم. جماعت . پیش نمازان . یا ائم. لغت . بزرگان لغت شناس . یا ائم. نحو . بزرگان فن نحو نحاه.

پیامبر(ص) برای هدایت انسان ها و رساندن آنان به کمال، مبعوث به رسالت گردید، و قرآن این کتاب آسمانی و معجزه ی جاویدان بروی وحی شد تا در پرتو آن گمگشته گان، راه نجات را بیابند. او معصوم بود و دینش دین خاتم، او مرجع علمی، سیاسی و قضایی امت اسلامی بود و هست و این سه از شؤون اویند. ائمه معصو.مین(ع) که در قرآن مودت آنان مزد رسالت تلقی شده است برای ادامه ی راه نبوت و با همان شؤون و وظایف پیامبر(ص) ، برگزیده شده اند الا این که دیگر بر آنان وحی نمی گردد. آنان معصوم هستند و هادیان امت و از این رو سنت (قول، فعل و تقریر) آنان نیز حجت است.

و بنابر تحقیق علم و تاریخ، حق مطلب منطبق بر امامان دوازده گانه ماست،از جمله حدیث معروف به لوح جابربن عبد الله انصاری است. امام باقر علیه السلام از جابر جریان لوح را پرسید و جابر عرض کرد در لوحی که در دست فاطمه علیه اسلام بود و آن از جانب خداوند به رسولش اهداء گردیده بود چنین مکتوب بود:
« بسم الله الرّحمن الرحیم این کتابی است از جانب خدای عزیز علیم به سوی نور او و سفیر او. . . محمد صلی الله علیه و آله و سلم. . . ای محمد! اسماء مرا عظیم بشمار و نعمتهایم را شکرگزار باش. . . منم خدایی که جز من معبودی نیست. . . تنها مرا عبادت کن و تنها بر من توکل کن. . . من ترا به جمیع انبیاء برتری دادم و وصی تو را بر همه اوصیاء فضیلت بخشیدم و ترا به دو نور دیده ات حسن و حسین گرامی داشتم.
حسن را معدن علم خودم گردانیدم که اوست بعد از پدرش، و حسین را خازن وحی خود قرار دادم و به شهادت گرامی کردم. . . و هر ثواب و عقابی را در رابطه با عترت او قراردادم و آنها علی بن الحسین و محمد بن الباقرو جعفر بن محمدالصادق و موسی بن جعفرو علی بن موسیو محمد بن علیو علی بن محمدو الحسن بن علیو پس از او فرزندش حضرت مهدی علیهم الصلوة والسلام هستند.
اینها اولیاء منند و به خاطر آنها هر فتنه تاریکی را دفع می کنم و لغزشها را می زدایم و گناهان را می شویم. بر آنها باد صلوات و رحمت پرورگارشان که آنان راه یافتگان هستند. بحار الانوار، ج 36، ص 195، ح 3.

احادیث دوازده امام و خلیفه بعد از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را اهل سنت در صحاح و مسانید با سندهاى صحیح از جابر بن سمره و دیگران نقل کرده اند. این احادیث به حدّى مورد توجّه فرقه هاى اسلامى قرار گرفته که جاى هیچ شک و شبهه اى را در آن ها باقى نگذارده است. اینک به برخى از آن ها اشاره مى کنیم:
1 ـ بخارى به سند خود از جابر بن سمره نقل کرده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «یکون اثناعشر امیراً. فقال کلمة لم اسمعها فقال ابى: انّه قال: کلّهم من قریش»; «دوازده امیر خواهد بود. آن گاه سخنى گفت که من آن را نشنیدم. پدرم گفت: پیامبر فرمود: همه آنان از قریشند».1
2 ـ مسلم به سندش از جابر بن سمره نقل کرده که گفت: با پدرم بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد شدیم، شنیدیم که مى گوید: «انّ هذا الامر لا ینقضى حتى یمضى فیهم اثناعشر خلیفة: قال: ثم تکلم بکلام خفى علىّ قال: فقلت لأبى ما قال؟ قال: کلّهم من قریش»; «این امر منقضى نمى شود تا آن که دوازده خلیفه در میان آنان بگذرد. آن گاه تکلّم به کلامى نمود که بر من مخفى گشت، از پدرم سؤال کردم: رسول خدا چه گفت: پدرم در جواب گفت: همه آن ها از قریشند».2
3 ـ و نیز مسلم از جابر نقل کرده که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: «لایزال امر الناس ماضیاً ما ولیهم اثناعشر رجلا، ثمّ تکلم النبى(صلى الله علیه وآله) بکلمة خفیت علىّ فسألت ابى ماذا قال رسول الله؟ فقال: کلّهم من قریش»; «دائماً امر مردم گذرا است تا آن که دوازده مرد متولّى آنان گردند. آن گاه تکلم به کلمه اى کرد که بر من مخفى شد. از پدرم سؤال کردم که رسول خدا(صلى الله علیه وآله)چه فرمود: گفت: همه آن ها از قریشند».3
4 ـ و نیز از جابر نقل مى کند که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که فرمود: «لا یزال الاسلام عزیزاً إلى اثنى عشر خلیفة. ثم قال کلمة لم افهمها فقلت لأبى ما قال؟ فقال: کلّهم من قریش»; «همیشه اسلام عزیز است تا دوازده خلیفه بر آن ها حاکم شود. آن گاه کلمه اى گفت که من آن را نفهمیدم، به پدرم گفتم: چه فرمود؟ گفت: همه آن ها از قریشند».4
5 ـ و نیز از جابر نقل کرده که فرمود: من با پدرم خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رسیدیم، شنیدم که مى فرماید: «لا یزال هذا الدین عزیزاً منیعاً إلى اثنى عشر خلیفة. فقال کلمة صمّنیها الناس فقلت لأبى ما قال؟ قال: کلّهم من قریش»; «همیشه این دین نفوذ ناپذیر و پابرجاست تا دوازده خلیفه بیاید. آن گاه سخنى گفت که مردم را با سر و صدا از گوش دادن به آن بازداشتند، به پدرم عرض کردم: حضرت چه فرمود؟ گفت: همه آنان از قریشند».5
6 ـ سعد بن ابى وقّاص مى گوید: به جابر بن سمره نوشتم که خبر ده مرا به چیزى که از رسول خدا شنیده اى. برایم نوشت: در روز جمعه، شبى که اسلمى رجم شد، از رسول خدا شنیدم که فرمود: «لا یزال الدین قائماً حتى تقوم الساعة او یکون علیکم اثناعشر خلیفة کلّهم من قریش»; «همیشه دین قائم است تا قیام قیامت تا این که دوازده خلیفه بر شما حکومت کنند که همه آنان از قریشند».6
7 ـ طبرانى از جابر نقل کرده که گفت: با پدرم نزد پیامبر بودم که فرمود: «یکون لهذه الأمة اثناعشر قیّماً، لایضرّهم من خذلهم. ثمّ همس رسول الله بکلمة لم اسمعها فقلت لأبى: ما الکلمة الّتی همس بها النبىّ(صلى الله علیه وآله)؟ قال: کلّهم من قریش»; «براى دین امّت دوازده قیّم است، خذلان مردم به آن ها ضرر نمى رساند. آن گاه آهسته سخنى گفت که من آن را نشنیدم. به پدرم گفتم: این سخنى که پیامبر آهسته فرمود چه بود؟ گفت: همه آنان از قریشند».7
8 ـ و نیز جابر نقل مى کند که پیامبر فرمود: «لا یزال هذا الأمر ظاهراً على من ناواه لا یضرّه مخالف ولا مفارق حتى یمضى من امّتى اثناعشر خلیفة من قریش»; «همیشه این دین نفوذناپذیر و پابرجا و غلبه کننده بر مخالفین خود است تا آن که دوازده حاکم مالک آن گردند. آن گاه مردم شلوغ کرده، سخن گفتند، لذا من نفهمیدم که بعد از «کلّهم» چه فرمود، از پدرم سؤال کردم، گفت: همه آنان از قریشند».8
9 ـ احمد بن حنبل نیز از جابر بن سمره نقل کرده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در خطبه اى که براى ما ایراد کرد، فرمود: «لا یزال هذا الأمر عزیزاً منیعاً ظاهراً على من ناواه حتى یملک اثناعشر کلّهم. قال: فلم افهم ما بعد قال. فقلت لأبى ما قال؟ قال: کلّهم من قریش»; «این دین دائماً نفوذناپذیر است تا دوازده خلیفه بیاید. آن گاه سخنى فرمود که من نفهمیدم و مردم با صداى بلند ضجّه زدند. به پدرم گفتم: حضرت چه فرمود؟ گفت: فرمود: «کُلّهم من قریش».9
10 ـ در حدیثى دیگر جابر مى گوید: بعد از سخن پیامبر مردم تکبیر گفته و ضجّه زدند... .10
11 ـ و نیز از جابر نقل کرده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى ما در عرفات و بنابر نقلى دیگر در منا خطبه اى خواند، و فرمود: «لن یزال هذا الامر عزیزاً ظاهراً حتى یملک اثناعشر، کلّهم. ثم لغط القوم وتکلّموا فلم افهم قوله بعد (کلّهم). فقلت لأبى: یا ابتاه! ما بعد کلّهم؟ قال کلّهم من قریش»; «همیشه این امر نفوذ ناپذیر و غالب است تا آن که دوازده نفر حاکم شوند، همه آن ها در این هنگام سر و صدا کرده و هیاهو نمودند، لذا نفهمیدم که بعد از «کلّهم» چه فرمود: از پدرم پرسیدم که پیامبر چه فرمود؟ گفت: «کلّهم من قریش».11
12 ـ و نیز از پیامبر نقل کرده که فرمود: «لا یزال هذا الدین عزیزاً منیعاً... إلى اثنى عشر خلیفة. قال: فجعل الناس یقومون ویقعدون»; «این دین نفوذناپذیر و پابرجا است... تا دوازده خلیفه بیایند، آن گاه مردم شروع کردند به بلند شدن و نشستن».(12)(13)

 

پی نوشت:
1. صحیح بخارى، ج 8، ص 127، کتب الأحکام، باب الاستخلاف، ح 7223.
2. صحیح مسلم، ج 6، ص 3; شرح صحیح مسلم، ج 12، ص 201.
3. صحیح مسلم، ج 6، ص 3; شرح صحیح مسلم، ج 12، ص 201.
4. صحیح مسلم، ج 6، ص 3.
5. صحیح مسلم، ج 6، ص 4.
6. صحیح مسلم، ج 6، ص 4.
7. المعجم الکبیر، ج 2، ص 196، ح 1794.
8. المعجم الکبیر، ج 2، ص 196، ح 1796.
9. مسند احمد، ج 5، ص 93، ح 20923.
10. مسند احمد، ج 5، ص 93، ح 20923.
11. مسند احمد، ج 5، ص 99.
12. مسند احمد، ج 5، ص 99.
13. على اصغر رضوانى، امام شناسى و پاسخ به شبهات(2)، ص 253.