آنچه با حديث غدير و زمان و مکان و مخاطبان تناسب دارد، توصيه و تأکيد بر محبت ورزيدن به اميرالمؤمنين عليه‌السلام و دشمني نکردن با او است...

آنچه با حديث غدير و زمان و مکان و مخاطبان تناسب دارد، توصيه و تأکيد بر محبت ورزيدن به اميرالمؤمنين عليه السلام و دشمني نکردن با او است، يعني پيامبر صلي اللّه عليه وآله فضيلت و مقام معنوي او را بيان کرد تا مردم نسبت به او عداوت نورزند. اين مطلبي است که ابن کثير( البدآية و النهآية،/5/219) مطرح کرده و ماجراي سفر علي عليه السلام با گروهي از مسلمانان مدينه به يمن را شاهد آن آورده است، زيرا در آن سفر برخي از همراهان نسبت به اقدامي که علي عليه السلام در مورد غنايم کرده بود، معترض بودند و بريده اسلمي را نزد پيامبر صلي اللّه عليه وآله فرستادند تا اعتراض آنان را به او برساند. اين رخداد سبب شد که پيامبر صلي اللّه عليه وآله مسلماناني را که از مدينه براي حج آمده بودند در غديرخم گرد آورد و از آنان خواست تا دوستدار علي عليه السلام باشند و با او دشمني نورزند و مفاد حديث غدير همين مطلب است.

نارضايتي عده اي از مسلمانان که در سفر يمن با علي عليه السلام همراه بودند، از آن حضرت نزد پيامبر صلي اللّه عليه وآله، نمي تواند سبب و انگيزه خردمندانه و عادلانه اي براي حادثه عظيم غديرخم باشد، زيرا عادلانه و منصفانه نيست که براي خطاي عده اى، هزاران فرد بي گناه را که هيچ گونه ارتباطي با آن رفتار نادرست نداشتند، آن هم در شرايط زماني و مکاني دشواري گرد آورده و با آنان درباره آن مسئله سخن گفته شود. چنان که آقاي غامدي درباره اين که چرا پيامبر صلي اللّه عليه وآله در اين باره در ميان عموم مسلمانان حاضر در عرفات و منا سخن نگفت، و يا آن را تا رسيدن به مدينه تأخير نيانداخت، گفته است: چون آن مسئله به آنان ارتباطي نداشت، مطرح کردن آن براي آنان حکميانه نبود. همين استدلال نسبت به حاضران در غديرخم نيز پابرجاست، زيرا آن مسئله مخصوص عده اي از آنان بوده و به اکثريت آنان ربطي نداشت.

مضافا بر اين که مطابق گزارش ابن هشام و ديگران، هنگامي که شکايت همراهيان در سفر يمن با علي عليه السلام از او نزد پيامبر صلي اللّه عليه وآله مطرح شد، بي درنگ رفتار آنان را تخطئه کرد و از علي عليه السلام دفاع نمود و يادآور شد که او در انجام دستورات خداوند سخت گير است و نبايد در اين باره از او شکايت کرد( ايها الناس لاتشکوا عليا فواللّه إنه لاخشن في ذات اللّه او في سبيل اللّه من أن يشکى.السيرة النبوية، ج4-3 ،ص603.). بنابر اين، پيامبر صلي اللّه عليه وآله با برخوردي حکيمانه، عمل شکايت کنندگان از علي عليه السلام را به صراحت و قاطعيت تخطئه کرد و به آنان يادآور شد که رفتار علي عليه السلام درست و با انگيزه الهي بوده است. پيامبر صلي اللّه عليه وآله در مورد آن، نه سکوت کرد و نه موضع گيري درباره آن را به زمان ديگري واگذار کرد، بلکه بي درنگ به گونه اي مناسب اقدام کرد. در اين صورت چه نيازي بود که بار ديگر در اين خصوص با کساني که هيچ گونه ارتباطي با آن نداشتند سخن بگويد؟ اگر فردي عاقل و حکيم که از عقل و حکمت متعارف برخوردار است، چنين کاري را انجام دهد، مورد نکوهش خردمندان قرار خواهد گرفت، حال چگونه مي توان آن را به پيامبر صلي اللّه عليه وآله که خردمندترين و حکيم ترين افراد بشر بوده است، نسبت داد؟