آيا حديث: «لَعَنَ اللَّهُ الْيَهُودَ اتَّخَذُوا قُبُورَ انْبِيائِهِمْ مَساجِدَ» و حديث: «الَّلهُمَّ لا تَجْعَلْ قَبْري وَثَناً» دلالت بر عدم زيارت و دعا در كنار قبور دارد.

در پاسخ اين پرسش بايد به چند نكته بپردازيم:
الف- افرادى كه در سند اين حديث آمده اند، يا ضعيف هستند و يا مجهول؛ مثلًا «عبدالوارث» نزد علماى رجال اهل سنت مردود است، چون قَدَرى مسلك بوده‏ است. و «ابوصالح» مردّد بين ضعاف و ثقات است و «عبداللّه بن عثمان» منكر الحديث و ابن بهمان، شناخته شده نيست. پس حديث از نظر سند مشكل دارد.
ب- حديث هيچ دلالتى بر حرمت نمازگزارى و دعا كردن در جوار قبور ندارد؛ زيرا اشاره به روايت كنيسه حبشه دارد كه به هنگام مرگ فردى از صالحان خود، مسجدى بر روى قبرش بنا مى‏كردند و عكس هايى روى آن مى‏ گذاشتند و به سوى آن عكس ها و قبر سجده مى ‏كردند و اين معنا ارتباطى به خواندن نماز براى خداوند و رو به كعبه ايستادن در كنار قبور صالحان ندارد.
قرطبى مى ‏گويد: «انَّما صوَّر اوائلهم الصور ليتأنسوا بها ويتذكّروا أفعالهم الصالحة فيجتهدون كإجتهادهم ويعبدون عند قبورهم ثمّ خلَّفهم قوم جهلوا مرادهم و وسوس لهم الشيطان: إن اسلافهم كانوا يعبدون هذه الصور ويعظّمونها فحذّر النبي عن مثل ذلك»1 .
نياكان آنان عكس‏هايى از مردگان خود ترسيم كردند تا به آن انس گيرند و به ياد افراد صالحشان باشند و همچون آنان جديت و تلاش كنند و در كنار قبرشان به عبادت خدا بپردازند. ولى بازماندگان آنها به اهداف و مقاصد نياكان خود جاهل بودند و شيطان هم وسوسه كرده، به آنان چنين القا كرد كه نياكان شما اين عكس‏ها را مى پرستيدند و آن را تعظيم مى ‏كردند، پس پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مردم را از اين انحراف بر حذر داشت.» بنابراين، هيچ دلالتى بر حرمت دعا و زيارت كنار قبور انبيا و صلحا ندارد.
بيضاوى مى ‏گويد: «لمّاكانت اليهودوالنصارى يسجدون لقبور الأنبياء تعظيما لشأنهم ويجعلونها قبلة يتوجّهون في الصلاة نحوها واتخذوها اوثاناً، لعنهم النبيّ (صلی الله علیه و آله و سلم) ...2 »
چون يهود و نصارى بر قبور انبيا سجده مى ‏كردند و آن را قبله- و جهت- نماز قرار مى‏ دادند و همانند بت با آن رفتار مى‏كردند، مورد لعن پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار گرفتند.
و اين معنا هم هيچ ارتباطى با زيارت قبر پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه طاهرين و صلحا و نماز خواندن براى خداوند- در آنجا- ندارد.
ج- بسيارى از علماى اهل سنت فتوى به جواز نماز خواندن در مقبره‏ها داده‏اند؛ از جمله آنها مالك بن انس است:
- «كان مالك لا يرى بأساً بالصلاة في المقابر و هو اذا صلّى في المقبرة كانت القبور بين يديه وخلفه و عن يمينه وشماله».
- و قال مالك لا بأس بالصلاة في المقابر و قال بلغني إن بعض اصحاب النبي كانوا يصلّون في المقبرة
3» .
مالك مى‏ گويد: نماز خواندن در قبرستان اشكال ندارد و چنين مى ‏پنداشت كه اگر در اطراف نمازگزار قبرهايى باشد باز هم مشكلى به نظر نمى ‏رسد.
- عبدالغنى نابلسى مى‏گويد: «اذا كان موضع القبور مسجداً أو على طريق، أو كان هناك أحد جالساً، أو أن قبر وليّ من اولياءاللّه أو عالم من المحقّقين، تعظيماً لروحه المشرفة، على تراب جسده اعلاماً للناس انّه وليّ ليتبركوا به، و يدعوااللّه عنده فيستجاب لهم، فهو أمر جائز، لا مانع منه4».
«اگر قبرى مسجد شود يا در راه واقع شود ... و يا قبر يكى از اولياءاللّه باشد، و يا عالمى از محققين براى تعظيم روان تابناك او براى اعلام و آگاهى دادن به اينكه او يكى از اولياء اللّه است تا مردم به او تبرك جويند و در كنار آرامگاهش او دعا كنند و مستجاب شود. البته اين كار جايز است و منعى ندارد.»
 

  • 1. ارشاد السارى، ج 3، ص 497.
  • 2. ارشاد السارى، ج 3، ص 479.
  • 3. المدونة الكبرى، ج 1، ص 90.
  • 4. الحديقة النديه، ج 2، ص 630.
منابع: 

منبع: پاسخ به شبهات(1)، ص: 18