آية مباهله چه ارتباطي به علي بن ابيطالب و فرزندان او دارد و در حقيقت چه عظمت و فضيلتي را براي آنها اثبات مي‏ نمايد.

جواب اجمالي:
روايات متواتره از طريق شيعه و اهل سنت رسيده است كه شأن نزول آية مباهله را دربارة امام علي، حضرت فاطمه و فرزندان آن حضرت (علیهم السلام) در قضية مباهله با مسيحيان نجران مي ‏دانند. و اين آيه، نهايت درجة فضيلت آنها را بيان مي‏ كند.
جواب تفصيلي:
مقدمه: براي روشن شدن جواب لازم است به نكاتي اشاره شود.

1- معناي لغوي مباهله: در اصل از مادة «بهل» بر وزن «اهل» به معناي رها كردن است. به همين جهت هنگامي كه حيوان را، به حال خود واگذارند، و پستان آن را براي جلوگيري از نوشيدن نوزادش در كيسه قرار ندهند به آن حيوان «باهل» مي ‏گويند و «ابتهال» در دعا به معناي تضرع و واگذاري كار بر خدا است و گاه اين واژه را به معناي «هلاكت و لعن و دوري از خدا» معني كرده‏ اند، آن نيز به خاطر رها كردن و واگذار نمودن بنده به جاي خويش و خروج از سايه لطف خدا است1.

2- حقيقت مباهله: مباهله به معني نفرين كردن دو نفر به همديگر است، به اين ترتيب كه وقتي استدلالات منطقي در مسئلة ديني سودي نداشت، در يك جا جمع مي‏ شوند، و به درگاه خدا تضرع و از او مي‏ خواهند كه دروغگو را رسوا سازد و مجازات كند2.

3- ترجمة آية مباهله: «هر گاه بعد از علم و دانش كه درباره مسيح به تو رسيده، كساني با تو به بحث و ستيز برخيزند، به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت مي‏ كنيم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را فرا مي‏ خوانيم شما هم، زنان خويش را، ما از نفوس خويش دعوت مي‏ كنيم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله مي‏ كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار مي‏ دهيم 3
بعد از اين مقدمه: جواب قسمت اول شبهه كه مباهله چه ارتباطي با امام علي (علیه السلام) و فرزندان او دارد؟
1- ابوالفرج اصفهاني، مي‏ گويد، كه گروهي از نصاراي نجران كه در ميانشان اسقف آنان، و عاقب و ابوحبش و سيد و قيس، و عبدالمرح و ... بودند به مدينه آمدند، ابتداء به بيت المدارس يهود ... و بعد همراه يهوديان به نزد پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) آمدند، و سئوالاتي از حضرت نمودند، و بعد از شنيدن پاسخ دست از لجاجت برنداشتند، تا اينكه آية مباهله نازل شد و بعد از خواندن آيه و پيشنهاد مباهله، اسقف نجرانيان گفت: اين منصفانه است. پيامبر فرمودند: فردا با يكديگر مباهله مي‏ كنيم. يهوديان از مباهله منصرف شدند، و مسيحيان هم بين خود گفتگوهاي زيادي نمودند. عده‏ اي گفتند: ما مي‏ دانيم حق با اوست مباهله نكنيم و الا هلاك مي‏ شويم. «عاقب» و «سيد» كه اسقف نجرانيان بودند، گفتند: اگر محمد با اصحابش براي مباهله آمدند، يقيناً پيامبر نيست ولي اگر با خانواده‏ اش آمد، تحقيقاً پيامبر است. فرداي آن روز بعد از اذان صبح حضرت براي مباهله آماده شد. حضرت علي (عليه السلام) را در سمت راست خود امام حسن (عليه السلام) را در سمت چپ خود، و امام حسين (عليه السلام) را در سمت راست علي و حضرت فاطمه (سلام الله عليها) را در عقب سر خود قرار داد، عاقب وقتي چنين ديد به سيد گفت:
با محمد مباهله نكن. چون اگر اين كار را انجام بدهي نه ما نجات مي‏ يابيم و نه اعقاب ما4. زمخشري اضافه مي‏ كند كه حضرت خود و همراهان (علي و حسنين و فاطمه عليهم السلام) زير كسايي قرار گرفتند. سپس فرمود: «يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت» خداوند اراده فرموده است تا پليدي را از شما اهلبيت ببرد5.
اما قسمت دوم شبهه: اولًا فرزندان حضرت علي (عليه السلام) به عنوان فرزند پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خود حضرت علي (عليه السلام) بمنزلة جان پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خوانده شده است. در روايات عامه معني شده كه يعني اطاعت حضرت علي (علیه السلام) اطاعت از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است جدايي از حضرت علي (علیه السلام) جدايي از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مي ‏باشد و پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: تو از مني، و من از تو، و علي به منزله سر من مي‏ باشد، نسبت به تنم6. آيا اين عظمت كمي است؟ آنهم با لفظ جمع «ابنائنا» و «انفسنا» كه دلالت بر عظمت آنها دارد. و ثانياً در مقابل يهوديت و مسيحيت از مردان، سه نفر انتخاب شد، كه نشان مي ‏دهد، بهترين انسانها و عزيزترين افراد در نزد پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بايد باشند. چون پاي مكتب و آبروي اسلام در بين بود آيا اين فضيلت نيست؟ زمخشري مي‏ گويد: آيه، دلالت بر بلند مرتبگي و قرب منزلت اصحاب كساء دارد ... در پايان مي‏ گويد: «وفيه دليل لاشي‏ء اقوي منه علي فضل اصحاب الكساء عليهم اسلام» در ترتيب آيه و بيان آن دليلي بر برتري اصحاب كسأ وجود دارد، كه چيزي قويتر و بالاتر از آن نداريم7. گذشته از اين كساني كه در مباهله شركت مي‏ كنند، بايد به حقانيت راه خود يقين كامل داشته باشند و استجابت دعاي خود را يقيني بدانند و اين مستجاب الدعوة بودن، مقام بلندي است كه جز مقربان درگاه خداوند بدان نمي‏ رسند. و فخررازي از محمود حمصي از علماي شيعه چنين نقل مي‏ كند كه او با استفاده از اين آيه اثبات مي‏ كرد كه حضرت علي (علیه السلام) بعد از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از همه انبياء وحي، افضل است ... چون آيه مي‏ گويد: حضرت علي (علیه السلام) به منزلة نفس و شخص حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) است به يقين عين او نيست ولي در تمام جهات (بجز مقام نبوت ...) در جهات ديگر همانند او است. از سوي ديگر مي‏ دانيم پيامبر از همة انبياء افضل بود پس حضرت علي (علیه السلام) نيز مي‏ بايد افضل باشد، و سپس اضافه مي‏ كرد كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر كس مي‏ خواهد آدم را در مقام علميش و نوح را در طاعتش، و ابراهيم را در دوستي و مقام خليل اللهي‏ اش، و موسي را در هيبتش و عيسي را در صفوتش ببيند، به حضرت علي نگاه كند. در حقيقت اين حديث مي‏ گويد: آنچه خوبان به طور جداگانه داشته‏ اند او تنها و يكجا دارد8.
نتيجه اينكه؛ آيه شريفه مباهله بنا به نقل فريقين در شأن امام علي، حضرت فاطمه و فرزندانش (عليهم السلام) نازل شده و بيانگر فضيلت بسيار بزرگي از سوي خداوند متعال براي آنها است.

  • 1. ر. ك: حسين، راغب اصفهاني، المفردات في غريب القران، (دفتر نشر الكتاب، دوم، 1404) ص 63 و رك: آيت الله مكارم شيرازي با همكاري جمعي از دانشمندان، پيام قرآن (قم، انتشارات نسل جوان، دوم، 1374) ج 9، ص 242 و رك: محمود زمخشري، الكشاف، (بيروت دارالكتاب العربي، سوم، 1407) ج 1، ص 368.
  • 2. پيام قرآن (پيشين) ج 9، ص 242.
  • 3. سوره آل عمران، آیه 61.
  • 4. ر. ك: ابوالفرج اصفهاني، الاغاني (بيروت، دارالكتب العلميه، 1412 ق) ج 12، ص 6- 10 و ر. ك: عبيدالله حاكم حكاني، شواهد التنزيل بقواعد التفضيل (بيروت، مؤسسه الاعلمي، 1392 ه-) ج 1، حديث 174.
  • 5. الكشاف (پيشين) ج 1، ص 369.
  • 6. متقي هندي، كنز العمال (بيروت، مؤسسه الرساله، پنجم، 1405 ه-) ج 11، ص 599 و 603 و 614.
  • 7. الكشاف (پيشين) ج 1، ص 370 مدارك زيادي براي حديث فوق نقل شده است كه به بعضي از آنها اشاره مي‏شود: 1- مسلم بن حجاج، نيشابوري، صاحب «صحيح» معروف كه از كتب شش گانه مورد اعتماد اهل سنت است (عصر، چاپ محمدعلي جيح) ج 7، ص 2. 120- احمدبن حنبلي (چاپ مصر) ج 1، ص 3. 185- طبري، تفسير طبري و مصر، ميمنيه) ج 3، ص 4. 192- حاكم، مستدرك (ركن حيدرآباد) ج 3، ص 5. 150- حافظ ابونعيم اصفهاني، دلائل النبوه (چاپ حيدرآباد) ص 6. 297- واحدي نيشابوري اسباب النزول، (مصر، چاپ الهنديه) ص 7. 74- فخررازي، تفسير كبير، (مصر چاپ البهيه) ج 8، ص 8. 85- ابن اثير، جامع الاصول، (مصر، طبع سنه المحمديه) ج 9، ص 470، و ابن جوزي قاضي بيضاوي طنطاوي، براي اطلاع بيشتر شود به المراجعات ص 128- 126 و الغدير علامه اميني، ج 7، ص 129- 124 و كتاب فاطمه زهرا نامبرده (انتشارات استقلال) ص 70 و پيام قرآن (پيشين) ج 9، ص 244- 248. حاكم نيشابوري، معرفه علوم الحديث (هند ركن) مطبعه مجلس دائره المعارف العنمانيه 1385) نوع 17، ص 63.
  • 8. پيام قرآن (پيشين) ج 9، ص 251 با تلخيص كه كتاب مذكور نقل نموده است از تفسير كبير فخررازي، ج 8، ص 81.
منابع: 

منبع: پاسخ به شبهات(1)، ص: 102