آیه 67، سوره مائده : تفسير جامع

تفسير جامع، ج‏2، ص 236

غدير خم‏
قوله تعالى: يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ‏ اين آيه در مراجعت پيغمبر اكرم از حجة الوداع نازل شد و آن حضرت از زمانى‏

تفسير جامع، ج‏2، ص 237

كه به مدينه هجرت فرمودند ده حج نمودند و حج دهم را حج وداع مي گويند چه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در همان سال رحلت فرمود، در حجة الوداع در منى خطبه تلاوت نمودند بعد از حمد الهى و ستايش پروردگار فرمود:

اي مردم سخنان مرا بشنويد و در آن خوب تعقل كنيد زيرا بعد از سال جارى ديگر شما را ملاقات نمي كنم فرمود كدام شهر از جهت احترام بزرگتر است؟

گفتند شهر مكه فرمود همانا خون و مال عرض شما بر شما محترم است مثل حرمت اين روز شما در اين شهرتان و در اينماه ذي حجه تا روز كه ملاقات نمائيد پروردگارتان را، و از كردارتان پرسش كند آگاه باشيد اي مردم اين سخن را درك نموديد و به مقصود و مفهوم آن رسيديد؟

عرض كردند بلى فرمود خدايا گواه باش سپس فرمود آگاه باشيد عادات و رسوم دوره جاهليت و يا خون و مالي كه در بين شما بود همه را زير پا گذاشته و از بين برداشتيم و هيچيك از شما بر ديگرى جز به تقوى برترى ندارد آيا اين سخنان را دانستيد و به شما رسيد؟

عرض كردند بلى فرمود خدايا گواه باش باز فرمود آگاه باشيد هر حد و مكانى كه از زمان جاهليت محفوظ بود برطرف كردم و اول حديرا كه برداشتم جاى عباس بن عبد المطلب بود و آگاه باشيد هر خونى كه در زمان جاهليت‏

تفسير جامع، ج‏2، ص 238

ميان اشخاص بود برطرف كردم و اول خونى كه از آن صرف نظر نموده و برطرف كردم خون ربيعه بود آيا شنيديد؟

گفتند بلى

فرمود خدايا گواه باش سپس فرمود آگاه باشيد شيطان مأيوس است از اينكه در اين سرزمين بيايد و لكن از اينكه شما عبادات خود را سبك مي شماريد خشنود مي شود بدانيد و آگاه باشيد چنانچه پيروى شيطان نموديد مثل آنستكه او را پرستش كرده ‏ايد و بدانيد مسلمانان برادر يكديگرند خون و مال مسلمانان بر كسى حلال نيست مگر مالي كه برضايت خاطر به كسى بخشيده شود و من شما را به جهاد كفار امر مي كنم تا اينكه كلمه توحيد را بر زبانشان جارى كنند كه در اين صورت آنان در حمايت و حفظ من هستند و جان و مالشان محترم است مگر از روى قصاص و حكم خداوند آيا شنيديد اي مردم؟

گفتند بلى فرمود خدايا گواه باش بعد فرمود سخنان مرا بدقت حفظ كنيد كه بعد از من به شما نفع مي رساند و آن‏ها را خوب بدانيد و بفهميد تا پس از من ايمان خود را از دست نداده به كفر برنگرديد آيا هيچ يك از شما براى خاطر امر دنيا گردن بعضى از يكديگر را مي زند اگر كسى مرتكب اين عمل شود و البته هستند كساني كه به جا مي آورند يعنى گردن يكديگر را مي زنند زيرا در كتيبه و لوحى كه‏

تفسير جامع، ج‏2، ص 239

بين جبرئيل و ميكائيل بود ديدم كه من با شمشير به صورت هاى شما مي زنم و پس از آن متوجه سمت راست خود شده كمى ساكت شده سخنى نفرمود.

بعد از آن فرمود اگر خدا بخواهد على بن أبي طالب هم با شمشير به صورت هاى شما مي زند.

پس فرمود: اي مردم آگاه باشيد من پس از خود دو چيز ميان شما جا مي گذارم كه اگر به آنها متوسل شده و چنگ بزنيد هرگز گمراه نخواهيد شد:

يكى كتاب خدا قرآن و ديگرى عترت و اهلبيت من همانا پروردگار بينا و توانا به من خبر داد كه قرآن و عترت هيچوقت و زمانى از يكديگر جدا نخواهند شد تا آنكه روز قيامت در كنار حوض كوثر به من برسند كسانى كه آن دو رشته را محكم گرفتند نجات يابند و هر كه با آن دو مخالفت كند هلاك خواهد شد آيا شنيديد؟

گفتند بلى

فرمود خدايا گواه باش بعد فرمود در قيامت عده از شما مردم مي خواهند در كنار حوض كوثر به من ملحق شوند ولى آنها را دور نموده و بر مي گردانند من مي گويم پروردگارا اينها اصحاب من هستند،

خطاب مي رسد اى محمد آنها بدعت‏ هائى بعد از تو در دين وارد ساخته و سنت و طريقه تو را تغيير داده ‏اند

مي گويم دور باشيد! عذاب خدا بر شما باد و چون آخر ايام تشريق شد روز 13 ذى الحجه سوره‏ إِذا جاءَ

تفسير جامع، ج‏2، ص 240

نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ‏ نازل شد پيغمبر اكرم فرمود مردم براى نماز در مسجد خيف كه در منى مي باشد جمع شدند بعد از نماز پيغمبر اكرم حمد و ثناى خدا را به جا آورده و فرمود خداوند يارى كند كسى را كه سخن مرا بشنود و حفظ نموده و برساند به كسانى كه نشنيده ‏اند

چه بسيار حاملين علم و دانشى كه دانشمند نباشند و چه بسا بر دارنده علمى كه به دانشمندتر از خود علم را مي رساند سه طايفه هستند كه مورد خيانت واقع نشوند يكى مرد مسلمانى كه دل خود را در عمل و عبادت براى خداوند خالص كرده باشد

دوم- نصيحت و پند دادن پيشواى مسلمانان سوم ملازمت با اجتماع آنها زيرا خداوند به آن‏ها احاطه دارد- ديگر آنكه مؤمنين با يكديگر برادرند و خون و جان آن ها مساويست و به گردن يكديگر ذمه‏ دار هستند،

و در مقابل مردم خارج از اسلام و ايمان با هم متحد و هم آهنگ مي باشند اي مردم من پس از خود دو چيز سنگين و بزرگ به جاى مي گذارم عرض كردند اى رسول خدا آن دو چيز كدام است؟

فرمود كتاب خدا و عترت و اهل بيتم همانا خداوند دانا و مهربان به من خبر داد كه آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا اينكه در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند مانند اين انگشت سبابه و وسطى.

و جمع كرد دو انگشت مبارك را و به مردم اشاره نمود در اين هنگام چند نفر از حاضرين با خود گفتند محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مي خواهد امامت را در خانواده خود قرار دهد چهار نفر از آن‏ها از منى به سوى مكه رفته و داخل خانه كعبه شده با يكديگر پيمان بسته و متعهد شدند كه اگر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فوت نمايد و يا كشته شود با تمام قوا كوشش نموده و نگذارند امامت به اهل بيت پيغمبر منتقل شود كه اين آيه بر پيغمبر نازل شد.

أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى‏ وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ‏ (سوره زخرف آيه 79 و 80) پس بيرون آمد پيغمبر اكرم از مكه به سوى مدينه رهسپار شد در حالى كه در اين سفر حج كليه اعمال و مناسك حج را بمردم تعليم داده و توصيه و سفارش‏ هاى لازمه را بعموم مسلمين حاضر در حج فرموده و شنواينده بودند همين كه بمنزلى كه به غدير خم موسوم بود رسيدند جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد.

تفسير جامع، ج‏2، ص 241

يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ‏ لذا پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در آن محل توقف فرمود و دستور داد كسانى كه رفته بودند بر گردند همين كه تمام حاضر شدند منبرى ترتيب داده بر فراز منبر تشريف برده خطبه‏ اى قرائت و پس از ذكر حمد و ثناى خداوند فرمود ايمردم آيا مي دانيد ولى شما كيست؟

عرض كردند بلى خدا و رسول او، فرمود آيا مي دانيد كه من اولى تر از نفس شما بشما هستم؟ عرض كردند مي دانيم، فرمود خدايا گواه باش همين جمله را تا سه مرتبه تكرار فرمود و مردم مي گفتند بلى مي دانيم و آن بزرگوار مي فرمود خدايا شاهد و گواه باش.

آنگاه دست امير المؤمنين را گرفته و آن جناب را بلند كرد به طوري كه سفيد زير بغل آن حضرت پيدا شد بعد فرمود:

آگاه باشيد هر كس را من ولى او مي باشم اين على ولى و مولاى اوست خدايا دوست بدار دوستداران على را و دشمن بدار دشمنان على را و يارى كن هر كه يارى نمايد على را و خوار ذليل گردان هر كسي را كه على را خوار كند،

پس فرمود خدايا شاهد و گواه باش بر اين مردم و خود من هم از شاهدان و گواهان هستم عمر از ميان اصحاب برخاست و عرض كرد يا رسول اللّه اينكه على را به ولايت نصب فرمودى از طرف خداوند است و يا از جانب شما است؟

فرمود به خدا قسم كه از جانب اوست و من هم راضى هستم؛

چه خداوند فرمود على امير المؤمنين و امام متقين و پيش رو پيشانى سفيدان مي باشد، و خداوند او را در روز قيامت روى پل صراط مي نشاند كه دوستانش را داخل بهشت و دشمنانش را داخل جهنم مي كند،

يك عده از مردم كه بعد از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مرتد شدند گفتند كه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين بيان را در مسجد خيف هم كرد و اينجا هم ابلاغ نمود اگر به مدينه برسيم از ما براى على بيعت مي گيرد چهارده نفر از ايشان بر كشتن پيغمبر با هم متفق شده و در عقبه كه بين جحفة و الواء است هفت نفر سمت راست و هفت نفر طرف چپ راه كمين كردند تا اينكه در موقع عبور پيغمبر شتر را رم داده و برانند تا به زمين افتاده و به قتل برسانند،

شب كه تاريكى جهانرا فرا گرفته بود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ميان كاروان مسلمين تشريف داشته و در كمال اطمينان شترش را مي راند چون به عقبه نزديك شدند جبرئيل ندا در داد كه اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فلان و فلان در

تفسير جامع، ج‏2، ص 242

كمين نشسته و مهياى قتل تو هستند، پيغمبر اكرم به عقب سر توجه فرموده پرسيد كيست همراه و پشت سر من حذيفه يمانى گفت اى رسول خدا من هستم.

فرمود صداى جبرئيل را شنيدى؟

عرض كرد بلى

فرمود اين راز را پنهان دار پيغمبر به عقبه رسيد و يك يك آن اشخاص را به نام صدا كرد چون صداى پيغمبر را شنيدند از كمينگاه خارج شده و به ميان لشكر رفته و خود را پنهان كردند ولى بارهاى خود را بسته و مركب سوارى خود را رها كرده بودند مردم به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ملحق شده و پيغمبر به راحله آن اشخاص عبور كرده و آنها را شناخت همين كه به منزل بعدى فرود آمدند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود چطور است حال كساني كه در خانه كعبه با هم هم قسم شده و پيمان بستند كه اگر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بميرد و يا كشته شود نگذارند امر ولايت و خلافت در اهل بيت من باشد؟

اشخاص مزبور خدمت پيغمبر آمده قسم خوردند كه ما چنين قصدى نداشته و اراده كشتن تو را هم نكرديم اين آيه نازل شد يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا يعنى قسم بخدا خوردند كه نگذارند خلافت در اهلبيت رسول خدا بماند.

وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا يعنى بياناتى كفر آميز گفته و كافر شدند پس از اسلامشان و قصد كشتن پيغمبر را داشتند ولى موفق نشدند وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَلِيماً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ سوره توبه آيه 75

پيغمبر اكرم وارد مدينه شد ماه محرم و نيمه اول صفر حال مباركش خوب بود و در نصفه دوم ماه صفر بيمار شده و در همان بيمارى روز بيست و هشتم ماه صفر رحلت فرمود.

ابن مسعود روايت كرده گفت پيغمبر اكرم پس از مراجعت از حجة الوداع بمن‏

تفسير جامع، ج‏2، ص 243

فرمود اى پسر مسعود اجل من نزديك شده آيا مي دانى مولاى تو بعد از من كيست؟

نام عده زيادى را بردم پيغمبر اكرم متأثر شده فرمود گريه كنندگان در عزا و مرگت گريه كنند چرا از على بن أبي طالب تجاوز ميك نى و براى چه او را بر ديگران مقدم نمي دارى

اى پسر مسعود در روز قيامت براى اين امت پرچم ‏هائى افراشته مي شود و مقدم آنها پرچم بزرگ منست با على بن أبي طالب عليه السّلام و جميع مردمان آرزو دارند كه به زير آن پرچم بروند منادى ندا مي كند اين فضيلت و بزرگى و فخرى است براى تو اى على بن أبي طالب عليه السّلام.

و در كافى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود خداوند بر مردم پنج امر واجب و مقرر فرمود كه يكى از آنها نماز است و مردم نمي دانستند چگونه نماز به جا آورند جبرئيل نازل شد و دستور آن را پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم داد دوم زكوة بود كه جبرئيل به پيغمبر گفت تا به مردم بفهماند چطور بايد زكوة دهند، سوم روزه بود كه ماه رمضان را در ميان شعبان و شوال قرار داد چهارم حج بود كه مناسك آن را پيغمبر بمردم تعليم نمود.

پنجم ولايت بود كه در عرفات و روز جمعه آيه ولايت نازل شد، و تفصيل آن را در آيه‏ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ‏ بيان كرديم و حضرت باقر عليه السّلام فرمود مردم به چهار امر واجب عمل كردند و پنجمين امر كه ولايت بود ترك نمودند و ما در ذيل آيه‏ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ‏ چند خبر بيان كرديم و از طرق اماميه و عامه در اينباب اخبار بسيارى است و خبر غدير خم و همچنين معناى‏ يا أَيُّهَا الرَّسُولُ‏ از اخبار متواتره ميان جميع فرق اسلامى و از ضروريات مذهب است كه انكار كننده آن كافر ميباشد.

و ابن بابويه به سند خود از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود پدرم مي فرمود روزى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سواره از مدينه منوره بيرون مي رفت و امير المؤمنين پياده همراه‏

تفسير جامع، ج‏2، ص 244

آن حضرت طى طريق مي نمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود يا ابوالحسن يا سوار شو و يا به مدينه بر گرد

زيرا خداوند به من امر نموده كه هر وقت من سوار شدم شما هم بايد سوار شويد و پياده راه برويد وقتى كه من پياده راه مى ‏روم و بنشينى هرگاه من نشسته باشم مگر براى انجام حدى از حدود خداوند كه بايد ايستاده به جا آوريد و خداوند مرا به وجودت گرامى داشته است،

مرا به نبوت و پيغمبرى برگزيده و ترا ولى و جانشين من قرار داده كه در حدود الهى و مشكلات احكام قيام مي نمائى به آن خدائى كه مرا به پيغمبرى فرستاده هر كس ولايت تو را انكار نمايد اقرار به من ندارد و هر آنكه شما را قبول نداشته باشد به من اعتقاد ندارد،

و فضيلت تو مانند فضيلت من است چنانچه خداوند مي فرمايد قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ‏ مراد از فضل خدا نبوت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و رحمت خداوند ولايت على بن أبي طالب مي باشد كه شيعه بايد به وجود محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام خوشحالى كند چه در دنيا و چه در آخرت در صورتى كه معاندين در دنيا فقط بمال و اهل و فرزند خوشحال مي باشند به خدا قسم اى على بشر خلق نشده مگر براى عبادت پروردگار و شناسائى مقام ولايت در دين اسلام و بوسيله‏

تفسير جامع، ج‏2، ص 245

شما راه مستقيم هدايت را طى كنند و هر كه از تو برگردد گمراه شود و كسي كه بطريق ولايت نرود خداوند او را هدايت نكند و مي فرمايد إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏ يعنى من آمرزنده كسى هستم كه از معاصى توبه كند و به من ايمان بياورد و عمل نيك انجام دهد پس از آنكه به ولايت شما هدايت پيدا كرد

اى على و خداوند بمن امر فرموده كه به مردم ابلاغ كنم همان طوري كه حق من بر مردم واجب شده حق ترا نيز به مردم واجب فرموده و اگر آنچه در باره ولايت تو يا على از طرف پروردگار بمن امر شده به مردم نرسانم خداوند رسالت مرا ناقص شمرده و عمل مرا ضايع و فاسد گرداند و هر كه خداوند را بدون ولايت تو ملاقات نمايد عملش ضايع و فاسد شده و از بين برود و اين بيانات را از طرف خود نمي گويم بلكه هر چه را خداوند در باره تو امر فرموده است مي گويم.

و نيز از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود زمانى كه آيه‏ يا أَيُّهَا الرَّسُولُ‏ كه در باره ولايت است در غدير خم بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد پيغمبر اكرم فرمود اي مردم مى ‏ترسم شما را دعوتى كنم و اجابت نكنيد آن وقت هم من مسؤل خدا باشم‏

تفسير جامع، ج‏2، ص 246

و هم شما در اين مورد چه مى ‏گوئيد؟ عرض كردند ما همه شهادت مي دهيم كه شما تبليغ رسالت فرموده و پند داده و آنچه بر شما لازم بوده ادا كرده‏ ايد خداوند بهترين جزاء پيغمبران را به شما مرحمت نمايد

آنگاه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود خدا يا شاهد باش و بمردم فرمود اي مردم حاضرين به غايبين برسانند هر كس به من ايمان دارد بايد در ولايت على ابن أبي طالب مرا تصديق كند اي مردم آگاه باشيد ولايت على ولايت من است و خداوند از من عهد گرفته در سه مرتبه كه ولايت او را بشما برسانم آيا شنيديد آنچه گفتم همه گفتند بلى اى رسول خدا.

نسخه شناسی

درباره مولف

کتاب شناسی

 

منابع: 

بروجردى سيد محمد ابراهيم‏، تفسير جامع‏، تهران‏، انتشارات صدر، 1366 ش‏، چاپ ششم‏، ج‏2، ص236- 246