اخ - اخیه

فرهنگ واژگان فارسی به فارسی

اخی

· برادرمن, درقدیم جوانمردان هم مسلکان وهمکاران خودرابه این نام می خواندند

· 1 - برادر من . 2 - نامی است که فتیان ( جوانمردان ) هم طریقتان و هم مسلکان خود را بدان مخاطب میداشتند و میخواندند .

اخوت اسلامی از اصول اجتماعی آیین اسلام است. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به صورتهای مختلف در جهت استوار ساختن این پیوند کوشیده است.

پس از ورود مهاجران به مدینه، برای نخستین بار، پیوند برادری میان دو تیره از انصار، یعنی اوس وخزرج، به دست پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گره خورد. این دو قبیله، که بومیان مدینه بودند وسالیان درازی با یکدیگر نبرد داشتند، در پرتو کوششهای رسول اکرم با یکدیگر برادر شدند وتصمیم گرفتند که گذشته ها را فراموش کنند. هدف از عقد این پیوند آن بود که اوس وخزرج، که دو ستون عمده ارتش اسلام را در برابر مشرکان تشکیل می دادند، کشت وکشتار وظلم وتعدی به یکدیگر را به فراموشی بسپارند وصلح وصفا را جایگزین عداوتهای دیرینه کنند.

برای بار دوم، پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم دستور داد که یاران او، اعم از مهاجر وانصار، با یکدیگر برادر شوند وهر کدام برای خود برادری بگیرد. چه بسا دو مهاجر با یکدیگر ویا یکی از مهاجران با یکی از انصار عقد اخوت بستند ودست یکدیگر را به عنوان برادری فشردند واز این طریق یک نوع قدرت سیاسی معنوی بر سرآنان سایه افکند.

مورخان ومحدثان اسلامی می نویسند:

روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برخاست وخطاب به یاران خود فرمود:

«آخوا فی الله اخوین اخوین ».

یعنی در راه خدا دو تا دو تا با هم برادر شوید.

تاریخ در این مورد از افرادی نام می برد که به فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در آن روز با یکدیگر پیوند اخوت برقرار کردند. مثلا ابوبکر باعمر، عثمان با عبد الرحمان بن عوف، طلحه با زبیر، ابی بن کعب با ابن مسعود، عمار با ابو حذیفه، سلمان با ابو الدرداء و. . . پیوند برادری بستند واخوت این افراد به تصویب پیامبر رسید.

این پیوند برادری که در میان افراد معدودی صورت گرفت، غیر آن اخوت همگانی وبرادری اسلامی است که قرآن مجید آن را در مقیاس جهان اسلام اعلام کرده است وهمه مؤمنان را برادر یکدیگر خوانده است.

 

حضرت علی (ع) برادر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای هر یک از افرادی که در مسجد النبی حاضر بودند برادری معین کرد. علی - علیه السلام در آن میان تنها ماند وبرای او برادری تعیین نشد. در این هنگام علی - علیه السلام با دیدگان اشک آلود به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید وگفت:

برای هر یک از یاران خویش برادری تعیین کردی ولی میان من وکسی پیوند اخوت برقرار نفرمودی!

در این لحظه پیامبر اکرم کلام تاریخی خود که را که مبین مقام وموقعیت علی - علیه السلام از حیث قرب ومنزلت او نسبت به پیامبر است خطاب به او فرمود:

«انت اخی فی الدنیا والآخرة و الذی بعثنی بالحق ما اخرتک الا لنفسی. انت اخی فی الدنیا و الآخرة ». (1)

تو برادر من در این جهان وسرای دیگر هستی. به خدایی که مرا به حق برانگیخته است من کار برادری تو را به عقب انداختم که تو را برادر خود انتخاب کنم، اخوتی که دامنه آن هر دو جهان را فرا گیرد.

این کلام موقعیت حضرت علی - علیه السلام را نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، از نظر معنویت وپاکی واز نظر اخلاص در اهداف دینی، به خوبی روشن می سازد واز میان دانشمندان اهل تسنن مؤلف «الریاض النضرة » به این حقیقت اعتراف کرده است. (2)

از اینجا مبنای تفسیر آیه مباهله (3) به دست می آید. علمای تفسیر به اتفاق کلمه می گویند مقصود از عبارت وانفسنا و انفسکم علی بن ابی طالب - علیه السلام است که قرآن مجید او را «نفس پیامبر» وخود او شمرده است. زیرا تجاذب فکری وروحی نه تنها دو همفکر را به سوی هم می کشد بلکه گاهی دو فرد را شخص واحد نشان می دهد.

اینکه هر موجودی همجنس خود را جذب ومخالف خود را دفع می کند اختصاص به عالم اجسام واجرام زمین وآسمان ندارد بلکه شخصیتهای بزرگ جهان مظاهر جذب ودفعند; گروهی را جذب وگروه دیگری را دفع می کنند. این نوع کشش وگریز بر اساس سنخیت یا تضاد روحی پی ریزی شده است وسنخیت وتضاد است که گروهی را دور هم گرد می آورد وگروه دیگری را عقب می راند.

از این مسئله در فلسفه اسلامی چنین تعبیر شده است: «السنخیة علة الانضمام » یعنی سنخیت ومشابهت، مایه اجتماع وانضمام اشیاء است.

 

 چه کسی جز علی(ع) لیاقت برادری پیامبر(ص) را داشت؟

آری، پیامبر(ص) بین افراد صحابه با قرین و هم رتبة خود، برادری ایجاد کرد، بر این اساس هم باید برای خویش برادری انتخاب کند لذا کسی را لایق در این مقام جز علی(ع) ندید که او را به برادری برگزید، که خداوند ضمن وحی که به جبرئیل و میکائیل کرد، فرمود: « اَفَلا کنتُما مِثلَ عَلی بنّ ابیطالِبٍ(ع) اخَیتُ بَینَهُ وَ بَینَ مُحَمَّدٍ » آیا شما مانند علی بن ابی طالب نیستند؟ ( و از فداکاری او درس نمی گیرید) (سفینه النجاه ج یک ص13)؛ به این دلیل من بین او و محمد(ص) برادری برقرار کردم و این سخن در شأن حضرت به مناسبت لیله المبیت «که علی(ع) در جای پیامبر(ص) خوابید» آمده است.

 

تعریف اخوت و برادری از پیامبر(ص)

درباره اخوت و برادری مؤمنین با یکدیگر، پیامبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: « اِنَّما المُومِنُونَ فی تَراحمهِم و تَعاطُفِهِم بمِنزِلَهِ الجَسَدِ الواحِدِ اِذا اشتِکی مِنهُ عُضوٌ واحِدُ تِداعی لَهُ سائِرُ الجَسَدِ بِالحُمی وَ السَّهَرِ»  مؤمنین در ترحم و عواطف انسانی البته به منزله یک جسد هستند، به هنگام احساس درد از یک عضو بدن سایر اعضا و جوارح بدن به سبب تب و بیداری تداعی نموده و به درد می آید. (سفینه البحار ج یک ص 13) گرچه پیامبر(ص) بزرگوار در چند نوبت در زمان های مختلف بین اصحاب، عقد برادری خواند اما آنچه مشهود است از جمله فضیلت های روز عید غدیر انجام عقد اخوت با اخوان مؤمنین است که مرحوم شیخ در مستدرک وسائل از کتاب زادالفردوس و مرحوم محدث فیض نیز در خلاصة الاذکار نقل فرمودند که بگذار دست راست خود را بر دست راست برادر مؤمن خود صیغه  اخوت را چنین بخواند « و اخَیتُک فِی الله، وَ صافَیتُک فِی اللهِِ و صافَحتُک فِی اللهِ، وَ عاهَدتُ الله وَ مَلائِکتَهُ وَ کتُبَهُ وَ رُسُلَهُ وَ اَنبِیاءَهُ، وَ الاَئِمَّهِ المَعصومینَ علیهمُ السَّلامُ، عَلی اَنّی اِن کنتُ مِن اَهلِ الجنَّه ِ وَ الشَّفاعَه ، وَ اُذِنَ لی بِاَن اَذخُلَ الجَنَّه َ لا اَذخُلُها اِلّا وَ اَنتَ مَعی» آنگاه مؤمن بگوید «قَبِلتُ» پس بگوید «اَسقَطتُ عَنک جَمیعَ حُقوقِ الاُخوَّهِ ما خَلاَ الشَّفاعَهَ وَ الدُّعاءَ وَ الزِّیارَهَ».

«برادر دینی تو شدم و با تو صاف و خالص گردیدم و مصافحه می کنم و دست می دهم با تو در راه خدا، و عهد بستم با خدا و فرشتگان و کتاب ها و پیامبرانش و امامان معصوم (علیهم السلام) بر اینکه همانا اگر من از اهل بهشت و شفاعت می باشم و اجازه داده شد به من که وارد بهشت شوم، داخل بهشت نگردم مگر اینکه تو با من باشی.» سپس برادر مؤمن می گوید «قبول کردم و پذیرفتم و ساقط کردم از تو همه حقوق برادری را جز شفاعت و دعا و زیارت را.

 

پی نوشت:

1 - مستدرک حاکم، ج 3، ص 14; استیعاب، ج 3، ص 35.

2 - ج 2، ص 16، نگارش محب الدین طبری.

3 - سوره آل عمران، آیه 61.