اولی

فرهنگ واژگان فارسی به فارسی

 

اولی

سزاوارتر, لایق تر, شایسته تر, برتر, مونث اول به معنی نخست, یکم

· 1 - نخستین اولین . 2 - ( اسم ) این جهان گیتی .

· منسوب به اول

 

اولی کیست؟

در تفسير مجمع البيان مى‏ خوانيم: پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله ميان مسلمانان(انصار و مهاجرين) عقد اخوّت برقرار كرده بود، به گونه‏ اى كه مثل برادر حقيقى ازيكديگر ارث مى ‏بردند، زيرا مهاجران در آغاز، از وطن و اموال و بستگان خود دور شده بودند و عقد اخوّت، اين موارد را جبران مى‏كرد تا آنكه آيه نازل شد و چنين ارثى رالغو كرد و فرمود: ملاك ارث بردن، خويشاوندى است.
هنگامى كه فرمان پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد حركت براى جنگ تبوك صادر شد، بعضى گفتند: ما بايد از والدين خوداجازه بگيريم. اين جمله نازل شد كه «النّبى اولى بالمؤمنين».(1)
پيامبراكرم‏ صلى الله عليه وآله در روز غديرخم كه به فرمان خداوند، حضرت على عليه السلامرا به جانشينى خود منصوب فرمود، قبل از معّرفى و نصب آن حضرت، جمله‏ى «ألستُ اولى‏بكم من انفسكم» را بيان فرمودند و از آنان اقرار گرفتند كه آيا طبق آيه قرآن، من ازشما حتّى نسبت به خودتان اولويّت ندارم؟! همه گفتند: بله.
آنگاه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمودند: «مَن كنتُ مولاه فهذا علىّ مولاه»(2)
اولويّت پيامبر برمؤمنان، در مسايل حكومتى و فردى و تمام امور است. «النّبى اولى» چنانكه در آيه‏ ى 36همين سوره مى ‏خوانيم: براى هيچ زن و مرد با ايمانى در برابر قضاوت پيامبر حقّ انتخاب و اختيارى نيست. «ما كان لمؤمن ولا مؤمنة اذا قضى اللّه و رسوله امرا انيكون لهم الخيرة» در روايات بسيارى آمده است: پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله، ايناولويّت را براى امامان معصوم‏ عليهم السلام نيز قائل بودند.(3)
در حديث مى‏ خوانيم: رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «والذّى نفسى بيده لا يؤمن احدكمحتّى اكون اَحَبَّ اليه من نفسه و ماله و ولده والناس اجمعين» سوگند به خدايى كه جانم در دست اوست، ايمان هيچ يك از شما كامل نيست، مگر اين كه مرا از جان و مال وفرزند و از همه‏ى مردم بيشتر دوست داشته باشد.(4)

قرآن در آيه6سوره احزاب اولويت پيامبر (صلى ‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) را نسبت به مسلمانان بطور مطلق ذكر كرده است و مفهومش اين است كه در كليه اختياراتى كه انسان نسبت به خويشتن دارد پيامبر (صلى‏ الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) از خود او نيز اولى است.

ألنَّبِىُّ أَوْلَى‏بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُوْلُواْالْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى‏ بِبَعْضٍ فِى كِتَابِ اللَّهِ مِنَالْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهَاجِرِينَ إِلَّا  أَن تَفْعَلُواْ إِلَى‏ أَوْلِيَآئِكُممَّعْرُوفاً كَانَ ذَ لِكَ فِى الْكِتَابِ مَسْطُوراً.

پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتراست، و همسران او (در حرمت نكاح مانند) مادران مؤمنان محسوب مى شوند، و در كتاب خداوند، خويشاوندان (نسبى) بعضى نسبت به بعضى از مؤمنان و مهاجران (كه قبلاً براساس ايمان و هجرت ارث مى ‏بردند، در ارث بردن) اولويّت دارند، مگر آن كه بخواهيدنسبت به دوستانتان نيكى كنيد (و سهمى از اموال خود را در قالب وصيّت به آنان بدهيد)؛ اين (حكم) در كتاب (الهى) نوشته شده است.

منظور از اولويت پيامبر نسبت به مؤمنان چيست ؟

گرچه بعضى از مفسران آن را به مساله تدبير امور اجتماعى و يا اولويت در مساله قضاوت و يا اطاعت فرمان تفسير كرده‏ اند اما در واقع هيچ دليلى بر انحصار در يكى از اين امور سه گانه نداريم .

و اگر مى‏بينيم در بعضى از روايات اسلامى ، اولويت به مساله حكومت تفسير شده ، در حقيقت بيان يكى از شاخه‏هاى اين اولويت است.لذا بايد گفت : پيامبر اسلام (صلى‏ الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) هم در مسائل اجتماعى و هم فردى و خصوصى ، هم در مسائل مربوط به حكومت ، و هم قضاوت و دعوت ، از هر انسانى نسبت به خودش اولى است ، و اراده و خواست او ، مقدم بر اراده و خواست وى مى‏ باشد.از اين مساله نبايد تعجب كرد چرا كه پيامبر (صلى‏ الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) معصوم است و نماينده خدا جز خير و صلاح جامعه و فرد را در نظر نمى ‏گيرد ، هرگز تابع هوى و هوس نيست ، و هيچگاه منافع خود را بر ديگران مقدم نمى ‏شمرد ، بلكه به عكس برنامه او در تضاد منافع همواره ايثارگرى و فداكارى براى امت است .

اين اولويت در حقيقت شاخه‏ اى از اولويت مشيت الهى است ، زيرا ما هر چه داريم از خدا است.اضافه بر اين انسان هنگامى مى ‏تواند به اوج ايمان برسد كه نيرومندترين علاقه او يعنى عشق به ذات خود را تحت الشعاع عشق به ذات خدا و نمايندگان او قرار دهد.لذا در حديثى مى‏ خوانيم كه فرمود : لا يؤمن احدكم حتى يكون هواه تبعا لما جئت به : هيچيك از شما به حقيقت ايمان نمى ‏رسد مگر زمانى كه خواست او تابع آنچه من از سوى خدا آورده‏ام باشد!.و نيز در حديث ديگرى چنين آمده : و الذى نفسى بيده لا يؤمن احدكم حتى اكون احب اليه من نفسه و ماله و ولده و الناس اجمعين : قسم به آن كسى كه جانم در دست او است ، هيچيك از شما به حقيقت ايمان نمى ‏رسد مگر زمانى كه من نزد او محبوبتر از خودش و مالش و فرزندش و تمام مردم باشم.و باز از خود آن حضرت نقل شده كه فرمود : ما من مؤمن الا و انا اولى الناس به فى الدنيا و الاخرة : هيچ مؤمنى نيست مگر اينكه من در دنيا و آخرت از او نسبت به خودش اولى هستم .

قرآن نيز در آيه 36 همين سوره ( احزاب ) مى‏گويد : ما كان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضى الله و رسوله امرا ان يكون لهم الخيرة من امرهم : هيچ مرد با ايمان و زن با ايمانى نمى ‏تواند هنگامى كه خدا و پيامبرش حكمى كند در برابر آن از خودشان اختيارى داشته باشند.باز تاكيد مى‏ كنيم اين سخن مفهومش اين نيست كه خداوند بندگانش را در بست تسليم تمايلات يك فرد كرده باشد ، بلكه با توجه به اينكه پيامبر (صلى ‏الله‏ عليه ‏و آله ‏و سلّم‏) داراى مقام عصمت است و به مصداق لا ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى ( نجم - 3 و 4 ) هر چه مى‏ گويد سخن خدا است ، و از ناحيه او است ، و حتى از پدر هم دلسوزتر و مهربانتر است.اين اولويت در حقيقت در مسير منافع مردم ، هم در جنبه‏ هاى حكومت و تدبير جامعه اسلامى ، و هم در مسائل شخصى و فردى است.به همين دليل بسيار مى‏ شود كه اين اولويت ، مسئوليتهاى سنگينى بر دوش پيامبر مى ‏گذارد ، لذا در روايت معروفى كه در منابع شيعه و اهل سنت وارد شده مى‏ خوانيم : پيامبر (صلى ‏الله‏ عليه ‏وآله‏ و سلّم‏) فرمود : انا اولى بكل مؤمن من نفسه ، و من ترك مالا فللوارث و من ترك دينا او ضياعا فالى و على : من از هر مؤمنى نسبت به او اولى هستم ، كسى كه مالى از خود بگذارد براى وارث او است ، و كسى كه بدهكار از دنيا برود و يا فرزند و عيالى بگذارد كفالت آنها بر عهده من است بايد توجه داشت كه ضياع در اينجا به معنى فرزندان و يا عيالى است كه بدون سرپرست مانده‏ اند ، و تعبير به دين قبل از آن نيز قرينه روشنى بر اين معنى مى‏باشد ، زيرا منظور داشتن بدهى بدون مال است).

از کتب معتبره اهل سنت روایت شده از حذیفه بن الیمان که گفت :حق تعالی فرستاد بر پیغمبرش این آیه را

((النبی اولی باالمومنین من انفسهم...))یعنی:پیغمبر اولی است بمومنین از جانهای ایشان....پس صحابه گفتند چیست آن ولایتی که شما احقید از ما بجانهای ما؟پیامبر فرمودند:که شنیدن و اطاعت کردن است در آنچه خواهید و نخواهید.آری این همان ولایتی  است که پیامبر خدا بطرق نقل از سیصدو شست نفر از علمای اهل سنت در غدیر خم فرمود:

(خطاب به مردم)الست اولی بانفسکم؟قالوا: بلی فقال: فمن کنت مولا فهذا علی مولا.یعنی:(پیامبرخطاب به مردم )فرمود:آیا من به جانها شما از شما اولی تر نیستم؟مردم گفتند :بله.پس پیامبر فرمود: پس هر کس که من مولای اویم بعد از من علی مولای اوست.

 

پی نوشت:

(1)تفسير مجمع‏البيان.

(2)بحار، ج 21، ص‏387.
(3)تفسيرنورالثقلين.
(4)تفسير نمونه به نقل از فى ظلال.