در اعتقادات شيعيان چنين آمده كه هر كس شيعه باشد، به بهشت مى رود، آيا صرف ادعاى تشيع مجوز دخول در بهشت است؟!

جواب اجمالى:
اولا: بايد گفت بين شيعه واقعى و مدعى تشيع خلط شده است (و يا واقعاً مغالطه در كار است).
ثانياً: تنها شيعه نيست كه اين اعتقاد را دارد بلكه روايات عامه هم بر اين مساله تصريح دارند مانند خورازمى، حاكم حسكانى و ...
ثالثاً: هيچ شيعه اى نگفته است و نخواهد گفت كه هر مدعى تشيع وارد بهشت مى شود، بلكه براى شيعه اوصاف زيادى در روايات خود آنها آمده است مانند ايمان، عمل صالح و ... كه اگر آن اوصاف را دارا باشند به بهشت مى روند.
جواب تفصيلى:
با عرض سلام خدمت پرسشگر محترم از اينكه سؤال خويش را با ما در ميان گذارده ايد قدردانى و تشكر مى شود.
مقدمه:
براى روشن شدن جواب نكاتى تحت عنوان مقدمه بيان مى شود:
1- شيعه در لغت و اصطلاح: در لغت به معناى تقويت نمودن چيزى كه باعث تقويت انسان مى شود، لذا به انسان شجاع «مشيع» گويند1، و همچنين به معناى پيرو نيز آمده است و در اصطلاح عبارت است از پيروان على و ائمه اطهار (علیه السلام)، هر چند در ابتدا يعنى زمان پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به پيروان على (علیه السلام) گفته مى شد چنانكه سلمان، و اباذر و مقداد و عمار به اين نام خوانده شده اند2، ولى بعدها معروف شد در شيعه اثنا عشرى و دوازده امامى، هر چند فرقه هاى هفت امامى و ... هم داريم ولى شيعه مطلق، همان شيعه دوازده امامى مى باشد. چنانكه مرحوم سلطان الواعظين از فيروز آبادى نقل نموده است كه شيعه اسم غالب شده است بر هر كس كه دوست بدارد على (علیه السلام) و اهل بيت (علیه السلام) او را بلكه بالاتر شيعه اسم مخصوص براى ايشان شده است3.
2- گوشه اى از اوصاف شيعيان: 1- اطاعت از خداوند، چنانكه امام باقر (علیه السلام) فرمود: «فقط كسانى شيعيان ما هستند كه مطيع خداوند باشند «انما شيعتنا من اطاع الله عز و جل4». 2- اهل هدايت و تقوى امام صادق (علیه السلام) فرمود: «شيعيان ما داراى هدايت و تقوى اهل خير و ايمان و اهل فرح و پيروزى مى باشند5». 3- ياد خدا، موظبت بر نماز، حافظ اسرار و ...
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «امتحنوا شيعتنا عند ثلاث ...» شيعيان ما را در سه وقت آزمايش كنيد: الف) هنگام نماز كه چگونه از آن محافظت مى كند. ب) در نزد اسرار كه چگونه آنها را در نزد دشمنان ما حفظ مى كنند. ج) و نسبت به مال آن ها كه چگونه با برادران خود همدردى مى كنند6.
و آخرين حديث امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ليس من شيعتنا من قال بلسانه و خلفنا فى اعمالنا ...» از شيعيان ما نيست كسى كه به زبان بگويد شيعه هستم، ولى در عمل مخالف ما (ائمه) و آثار ما باشد و لكن شيعه ما كسى است كه زبان و قلبش موافق ما و در رفتار و عمل، هماهنگ و پيرو ما باشد7».
بعد از اين مقدمه اولا: بايد گفت پرسشگر مغالطه بكار برده، در ابتداء مى گويد «هر كس شيعه باشد بهشت مى رود» و در پايان مى گويد آيا صرف ادعاى تشيع مجوز دخول در بهشت است» آيا شيعه كه مراد همان شيعه واقعى و دوازده امامى است، با مدعى تشيع يكى است؟ آيا كسى كه واقعاً مسلمان است با مدعى اسلام يكى است؟ و يا در قرآن داريم «كسى كه توبه كند و ايمان بياورد ... وارد بهشت مى شود8» آيا توبه كننده واقعى را مى گويد يا مدعى توبه را؟ و يا زمخشرى نقل نموده است «من مات على حب آل محمد يزف الى الجنة9» كسى با محبت آل محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) بميرد بهشت مى رود، آيا مراد محبت واقعى است و يا محبت ادعائى؟
ثانياً: تنها شيعه اين اعتقاد را ندارد، بلكه روايات عامه هم بر اين مطلب تصريح دارند، كه به بعضى از آنها اشاره مى شود.
1- خوارزمى با اسنادش از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل نموده است كه حضرت فرمود وقتى داخل بهشت شدم آنجا درختى را (با كيفيت خاص) ديدم به جبرئيل گفتم اين درخت از آن كيست؟ گفت براى پسر عمت على (علیه السلام) «اذا امر الله الخليقة بالدخول، الى الجنة يوتى شيعة على» هنگامى كه به مخلوق دستور داده مى شود وارد بهشت شوند شيعيان على آورده مى شوند، تا مى رسند به آن درخت، پس لباسهاى زيبا بر اندام آنها پوشانده مى شود و بر اسب هاى ابلق سوار مى شوند و منادى ندا مى دهد «هؤلاء شيعة على بن ابيطالب» اينهاست شيعيان على (علیه السلام) كه بر اذيت ها در دنيا صبر نمودند، و خدا هم امروز چنين پاداشى به آنها عنايت نموده است10.
2- حاكم حسكانى از ابن عباس نقل نموده است، هنگامى كه آيه ى «ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية» نازل شد پيغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هو انت و شيعتك، تأتى انت و شيعتك يوم القيامة راضيين مرضيين و يأتى عدوك غضباناً مقحمين11» منظور از اين آيه تو و شيعيانت هستيد، كه در روز قيامت وارد عرصه محشر مى شويد، در حالى كه هم شما از خدا راضى و هم خدا از شما راضى است، و دشمنت خشمگين وارد محشر مى شود و به زور به جهنم مى رود» روايت فوق را حاكم با بيش از بيست سند نقل نموده است.
3- ابن حجر و جلال الدين سيوطى، نقل نموده اند، كه پيامبر فرمود: «انت و شيعتك موعدى و موعدكم الحوض، اذا جئتُ الامم للحساب، تدعون غراً محجلين» مراد از «خير البريّة تو و شيعيان تو هستيد وعده گاه من و شما كنار حوض كوثر است هنگامى كه من براى حساب امتها مى آيم و شما دعوت مى شويد در حالى كه پيشانى سفيد و شناخته شده ايد12» و ... پس روايات عامه هم بر بهشت رفتن شيعيان على (علیه السلام) تصريح دارند نه كسانى كه ادعاى تشيع دارند.
ثالثاً چه كسى گفته است صرف ادعاى تشيع كردن و يا نام شيعه را داشتن باعث بهشت رفتن مى شود؟ آنچه از آيات و روايات شيعه استفاده مى شود اين است كه شيعيانى مى توانند وارد بهشت شوند، كه به تمام معنى يك مسلمان كامل، و داراى اعمال حسنه و نيك و ايمان عميقى باشند.
آيات:
اما از آيات فقط به آيه ى كه قبلا متن آن نقل شد به ترجمه آن اكتفا مى شود: «و اما كسانى كه ايمان آورند و اعمال صالح انجام دادند، بهترين مخلوقات خدا هستند13» آيه ى فوق كه طبق روايات نقل شده از عامه، درباره شيعيان مى باشد دو شرط اساسى را براى «خير البريه» و شيعه بودن آنها قرار داده است. الف) ايمان. ب) عمل صالح.
روايات:
قبلا در مقدمه به چند روايت درباره اوصاف شيعه اشاره شد، در اينجا نيز به دو روايت اكتفاء مى شود.
1- امام صادق (علیه السلام) فرمود: «شيعيان ما در راه ولايت ما بذل كننده اند، و در راه دوستى ما محبت ميورزند و در احيا و زنده نمودن امر ما تلاش مى كنند، هرگاه عصبانى شوند، ظلم نمى كنند، و هرگاه خوشحال و راضى باشند اسراف نمى كنند بر همسايگان خود بركت و كسانى كه با آنها رابطه دارند در امان مى باشند14».
2- امام سجاد (علیه السلام) فرمود «خلق الله الجنة لمن اطاعه و احسن ...» خداوند بهشت را براى كسى آفريده است كه مطيع و نيكوكار باشد، هر چند غلامى سياه چهره باشد و آتش را آفريده است براى كسى كه نافرمانى كند، و لو آقا زاده اى از قريش باشد15».
نتيجه اين شد كه شيعيان نمى گويند هر مدعى تشيّع وارد بهشت مى شود، بلكه شيعه اى وارد بهشت مى شود كه داراى ايمان، عمل صالح و ساير صفات مؤمن واقعى باشد.

  • 1. محمد راغب اصفهانى، المفردات فى غريب القرآن (دفتر نشر الكتاب، دوم، 1404) ص 270- 271.
  • 2. سيد محمد حسين طباطبايى، شيعه در اسلام (قم، دار التبليغ اسلامى، 1348 ش) ص 4- 5 و پاورقى.
  • 3. سلطان الواعظين شيرازى، شبهاى پيشاور (تهران، دار الكتب الاسلاميه، سى و هفتم، 1376) ص 153.
  • 4. عليرضا صابرى، الحكم الزاهرة (قم، مؤسسه النشر الاسلامى، اول، 1405 ه- ق) ج 1، ص 238.
  • 5. همان، ص 239.
  • 6. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار (تهران، المكتبة الاسلامية) ج 83، ص 22.
  • 7. همان، ج 68، ص 164.
  • 8. سوره مريم، آیه 60.
  • 9. محمود زمخشرى، الكشاف، (بيروت، دار الكتاب العربى، سوم، 1407 ه- ق) ج 4، ص 220.
  • 10. موفق مكى خوارزمى، المناقب (قم، مؤسسة النشر الاسلامى، سوم، 1417 ه- ق) ص 73، روايت 52.
  • 11. حاكم حسكانى نيشابورى، شواهد التنزيل (؟؟؟؟) ج 2، ص 357، حديث 1126. عده اى زيادى از علماى اهل سنت اين حديث را نقل نموده اند براى اطلاع بيشتر مراجعه شود به، شبهاى پيشاور (پيشين) ص 153- 161 و ر. ك: آية الله مكارم شيرازى و همكاران، تفسير نمونه (تهران، دار الكتب الاسلامية، نهم، 1370) ج 27، ص 210- 213.
  • 12. احمد بن حجر، الصواعق المحرقه (مصر، 1312) ص 96 و ر. ك: جلال الدين سيوطى، الدر المنثور، ذيل آيه ى 7، سوره بينه، ج 6، ص 379 و همچنين ابو نعيم اصفهانى «در كفاية الخصام» طبرى، در تفسيرش و علامه شوكانى در «فتح الغدير» حديث مذكور را نقل نموده اند.
  • 13. سوره بينه، آیه 7.
  • 14. محسن فيض كاشانى المحجّة البيضاء (تهران، مكتبة الصدوق) ج 4، ص 352.
  • 15. مرحوم محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، (چاپ كمپانى) ج 11، ص 25، باب مكارم اخلاق حضرت سجاد.
منابع: 

منبع:پاسخ به شبهات(1)، ص: 74