در حديث غدير مولي به معناي اولي مي باشد

و بنابراين مراد از اين مولي متصرفي است که خداوند سبحانه او را برانگيخته است که متبوع واقع گردد و عالم بشريت را به مدارج و معارج انسانيت و رستگاري رهبري کند، پس او اولي و سزاوارتر است از غير خود در تصرف در جامعه انساني. و او بايد يا پيغمبر مبعوثي باشد، يا امام واجب الاطاعة که از ناحيه آن پيامبر منصوص باشد به امر حضرت خداوندي.

و همچنين معناي متولي امر و صاحب اختيار در امور بايد اينطور باشد تا بتواند از طرف خدا به حق اختيارات مردم را در دست گيرد و آنها را به کمال،هدايت کند.

ابوالعباس مبرد متولي امر را از معاني مولي شمرده است، آنجا که خداوند فرمايد: بان الله مولي الذين آمنوا[1] يعني: خداوند متولي امور مردمي است که ايمان آورده اند. آنگاه گفته است که ولي و مولي يک معني دارند. و ابوالحسن واحدي در تفسير «وسيط» خود، و قرطبي در تفسير خود در آيه شريفه: بل الله مولاکم[2] آورده اند که مراد از مولي متولي امور است. و ابن اثير در «نهايه»، و زبيدي در «تاج العروس» و ابن منظور در «لسان العرب» همين معني را براي مولي ذکر کرده اند،و گفته اند: از اين قبيل است معناي حديث وارد از رسول خدا صلي الله عليه و آله که: ايما امراة نکحت بغير اذن مولاها فنکاحها باطل «هر زني که بدون اذن متولي در امور خود نکاح کند، آن نکاح باطل است». و در روايتي آمده است: بغير اذن وليها يعني متولي امر خود.

و بيضاوي در سه جاي از تفسير خود: در قوله تعالي: ما کتب لنا هو مولانا[3] «آنچه خداوند براي ما نوشت، اوست متولي امور ما»، و در قوله تعالي: و اعتصموا بالله هو مولاکم[4] «اعتماد و استمساک به خدا کنيد که اوست متولي امور شما»، و در قوله تعالي: و الله مولاکم[5] «و خداوند متولي امور شماست»، آورده است که مراد از مولي در اين آيات متولي امر است.

و ابوالسعود عمادي در تفسير خود در آيه شريفه: و الله مولاکم[6] «و خداوند مولاي شماست»، و در آيه شريفه: هي مولاکم[7] «آتش مولاي شماست» ذکر نموده است که مراد از مولي، متولي امر است. و راغب اصفهاني در «مفردات» خود نيز همينطور ذکر کرده است.

و از احمد بن حسن زاهد درواجکي در تفسير خود نقل است که: المولي في اللغة من يتولي مصالحک فهو مولاک يلي القيام بامورک و ينصرک علي اعدائک «مولي در لغت به کسي گويند که متولي مصالح توست، اوست مولاي تو که به امور تو قيام مي کند! و تو را بر عليه دشمنانت ياري مي نمايد»! و به همين مناسبت به پسر عمو و معتق (آزادکننده بنده) مولي گويند. و پس از اين مولي اسم واقع شد براي کسي که بر چيزي ثبات و دوام داشته باشد، و از آن جدائي و مفارقت نکند.

و زمخشري در «کشاف»، و ابوالعباس احمد بن يوسف شيباني در «تلخيص کشاف»، و نسفي در تفسير خود، در قوله تعالي: انت مولانا[8] «تو هستي مولاي ما»، و نيشابوري در «غرائب القرآن» در گفتار خداوند: انت مولانا،[9] و در گفتار ديگر خداوند: فاعلموا ان الله مولاکم[10] «پس بدانيد که خداوند مولاي شماست» و در گفتار ديگر خداوند: هي مولاکم[11] «آتش است مولاي شما» در همه اين موارد گفته اند: مراد از مولي متولي امر است.

و بر همين نهج سيوطي در «تفسير جلالين» در آيه شريفه: انت مولانا[12] «تو هستي مولاي ما»، و در آيه شريفه: فاعلموا ان الله مولاکم[13] و در آيه شريفه: قل لن يصيبنا الا ما کتب الله لنا هو مولانا.[14] .

«بگو (اي پيغمبر) به ما هيچ گزندي از جانب کفار نمي رسد مگر آنچه خداوند براي ما مقدر نموده است. اوست مولاي ما»،- يعني متولي امرنا- مشي کرده و مولي را به معناي متولي و صاحب اختيار و مدبر امور گرفته است.

اين بحثي بود که در اطراف معاني عديده مولي شد، و دانسته شد که: در حديث شريف ولايت غير از معناي رياست کليه و امامت الهيه و صاحب اختياري امت اسلام همانند پيامبر اعظم نمي تواند معنائي داشته باشد.

علاوه بر اين، آنچه ما به صدد آن مي باشيم آنست که: بعد از خوض در بطون لغت عرب و مجاميع ادب و جوامع عربيت آنچه به دست مي آيد، آنست که: حقيقت معناي مولي، اولي به شي ء يعني سزاوارتر به چيز است، و معنائي غير از اين ندارد، و همه معاني به اين معني بازگشت مي کنند. و اين معناي اولويت در همه معاني ملحوظ بوده، و در هر يک به نوع عنايت خاصي استعمال شده است. و عليهذا مولي فقط يک معني دارد و بس، و آن سزاوارتر و اولي است. و اين اولويت به حسب استعمال در هر موردي تفاوت مي کند. و قبل از ما اين نظريه را ابن بطريق که از اعلام طائفه شيعه در قرن ششم است در کتاب «عمده» خود بيان کرده، و کم و بيش اين معني از بسياري از علماء اهل سنت در وقتي که معناي مولي را نموده اند استفاده مي شود.

و يکي از ادله آنکه معناي اول و متبادر به ذهن از لفظ مولي، اولي بشي ء است خبري است که مسلم در «صحيح» خود از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت کرده است که آنحضرت فرمودند: لا يقل العبد لسيده مولاي: «بنده به آقاي خودش نگويد: مولاي من»! و در حديث ابي معاويه اين جمله را اضافه دارد که: فان مولاکم الله «به علت اينکه مولاي شما خداست». و اين خبر را بسياري از ائمه حديث در تاليفات خود آورده اند.[15] .

 

پی نوشت:

1. آيه 11، از سوره 47: محمد صلي الله عليه و آله.

2. آيه 150، از سوره 3: آل عمران.

3. آيه 51، از سوره 9: توبه، و تمام آيه اينست: قل لن يصيبنا الا ما کتب الله لنا هو مولانا و علي الله فليتوکل المؤمنون.

4. آيه 78، از سوره 22: حج.

5. آيه 2، از سوره 66: تحريم.

6. آيه 2، از سوره 66: تحريم.

7. آيه 15، از سوره 57: حديد.

8. آيه 268، از سوره 2: بقره.

9. آيه 268، از سوره 2: بقره.

10. آيه 40، از سوره 8: انفال.

11. آيه 15، از سوره 57: حديد.

12. آيه 286، از سوره 2: بقره.

13. آيه 40، از سوره 8: انفال.

14. آيه 51، از سوره 9: توبه.

15. «الغدير»، ج 1، منتخبي از ص 362 تا ص 370.