رواياتى كه زمان ظهور مهدى منتظر را توصيف مى كند، مطالبى بيان مى كند كه با عقل ما سازگار نيست از جمله: «يصير للرجل منهم (اصحاب المهدى) قوة اربعين رجلا- لو قد قام قائمنا يجمع اليه شيعتنا من جميع البلدان يملأ الارض عدلا كما ملئت ظلماً و جورا

 

جواب اجمالى:
امورى كه با عقل ناسازگارند امورى محال هستند و محال چند قسم مى باشد؛ عقلى و يا عادى.
محال عقلى يا ذاتى است يا عرضى و غيرى. رواياتى كه در سؤال ذكر شده هيچيك از اين اقسام محال نيستند.
جواب تفصيلى:
امورى كه با عقل ناسازگار است امور محالى هستند. محال يا عقلى است يا عادى. محال عقلى، يا ذاتى است يا عرضى و غيرى.
محال عقلى ذاتى آن است كه ذات شى‏ء اقتضاى محال بودن مى كند و عقل به مجرد تصورش حكم به امتناع آن مى كند مثل اجتماع نقيضين و تقدم شى‏ء على نفسه.
محال عقلى عرضى و غيرى آن است كه شى‏ء ذاتاً محال نيست ولى مستلزم محال است مثل صدور معلول واحد از دو علت مستقل1.
محال عادى آن است كه عادتاً محال است مانند رفتن بر روى پشت بام بدون نردبان. حال ببينيم رواياتى كه در سؤال ذكر شده اند امورى محال هستند تا با عقل ناسازگار باشند يا خير محال نيستند.
روايت اول كه مى فرمايد: «يصير للرجل منهم (اصحاب المهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف» قوّة اربعين رجلا نه محال عقلى است و نه محال عادى، اما محال عقلى نيست زيرا نه ذات چنين چيزى محال است و نه مستلزم محال ديگرى است، چون منظور از قوه چهل مرد داشتن هر يك از اصحاب حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قدرت جسمانى نيست بلكه مقصود قدرت روحانى است كه از يقين قوى و ايمان كامل آنها نشأت مى گيرد، در قرآن كريم مى خوانيم: "كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن الله والله مع الصابرين2"
ترجمه: چه بسيار گروههاى كوچكى كه به فرمان خدا بر گروههاى عظيمى پيروز شدند و خداوند با صابران است.
و يا در سوره انفال آيه 65 خطاب به پيامبر و يارانش مى فرمايد: "يا ايها النبى حرّض المؤمنين على القتال ان يكن منكم عشرون صابرون يغلبوا مأتين وان يكن منكم مائةٌ يغلبوا الفاً من الذين كفروا بانّهم قوم لا يفقهون؛ اى پيامبر مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشويق كن هرگاه بيست نفر با استقامت از شما باشند بر دويست نفر غلبه مى كنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از كسانى كه كافر شدند پيروز مى گردند چرا كه آنها گروهى هستند كه نمى فهمند"

در اين آيه شريف هر يك نفر در مقابل ده نفر حساب گرديده است. و سرّش اين است كه مؤمنان در هر اقدامى كه مى كنند اقدامشان ناشى از ايمان به خداست و ايمان به خدا نيرويى است كه هيچ نيروى ديگرى معادل آن نبوده و در برابر آن تاب مقاومت نمى آورد، تجربه قطعى هم ثابت كرده كه افرادى كه به خاطر غرض مهمى ائتلاف مى كنند هر قدر عده شان كمتر باشد در مقابل رقبا و مزاحمتشان قوى تر مى باشند3.
دليل بر اينكه منظور قوه و قدرت روحانى و ثبات قدم است توضيحى است كه در خود اين روايت آمده توجه بفرمائيد: «عن كتاب المحجّة عن ابى بصير قال: قال جعفر الصادق رضى الله عنه ما كان قول لوط لقومه (لو انّ لى بكم قوّة او آوى الى ركن شديد) الّا تمنّيا لقوه القائم المهدى و شدة اصحابه وهم الركن الشديد فان الرجل منهم يعطى قوة اربعين رجلا وان قلب رجل منهم اشد من زبر الحديد لو مرّوا بالجبال الحديد لتد كدكت، لا يكفّون سيوفهم حتى يرضى الله عزّوجلّ»4.
و اما محال عادى هم نيست زيرا تاريخ نشان داده است كه انسانهاى كامل و با ايمان قوى در نبردها قدرت فوق العاده و روحيه قوى يافته اند به عنوان نمونه حضرت اميرمؤمنان على (عليه السلام) در جنگ خيبر درِ قلعه خيبر، را از جاى كند و در اطراف قلعه، پل قرار داد و لشكر اسلام از بالاى پل وارد قلعه شده و پيروز گرديدند و هنگام بازگشت حضرت با دست راست درِ قلعه را گرفته و حدود چند ذراع آنرا پرتاب كرد در حالى كه بيست نفر با هم آن در را مى بستند و هنگامى كه آنرا پرتاب نمود هفتاد نفر از مسلمين به كمك هم آن را حمل و نقل كردند و خود حضرت فرمود: «والله ما قلعت باب خيبر بقوة جسمانية ولكن قلعته بقوة ربّانيه» به خدا قسم در خيبر را با قدرت جسمانى از جا نكندم بلكه با قدرت و قوه الهى و ربانى آنرا از جاى كندم5.
اما روايت دوم كه مى فرمايد: «واللّه لو قد قام قائماً يجمع اللّه اليه شيعتنا فى جميع البلدان» اين روايت از ابى الحسن الرضا (عليه السلام) است كه از وى سؤال شد مقصود از قول خداى تعالى كه فرموده: «اينما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً» چيست؟ امام در جواب جمله فوق را فرمودند. كه ظاهراً منظور اشكال كننده از ناسازگار بودن اين روايت با عقل اين باشد كه چگونه ممكن است همه شيعيان نزد امام زمان (عج) جمع شوند. در توجيه اين روايت دو احتمال وجود دارد و هيچكدام از اين دو احتمال نه محال عقلى است و نه محال عادى.
احتمال اول: همانطور كه بعضى از مفسرين در ذيل آيه شريفه گفته اند مقصود اصحاب امام زمان (عج) است6 كه سيصد و سيزده نفر مى باشند و جمع شدن آنها نزد امام امرى كاملا عادى و طبيعى مى باشد و هيچ بُعدى ندارد.
اتفاقاً در تأييد اين احتمال روايات متعددى از ائمه اطهار (عليهم السلام) وجود دارد كه به عنوان نمونه به چند روايت اشاره مى كنيم:
1- عن ابى خالد الكابلى عن الامام الصادق رضى الله عنه فى قول اللّه عزوجلّ: "فاستبقوا الخيرات اينما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً" قال: يعنى اصحاب القائم الثلثمأة وبضع عشر وهم واللّه الامة المعدودة يجتمعون فى ساعة واحدة كضرع الخريف7.

ابى خالد از امام صادق (عليه السلام) نقل مى كند كه حضرت درباره اين آيه كه مى فرمايد: «فاستبقوا الخيرات اينما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً» فرمودند: منظور اصحاب قائم آل محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) كه 313 نفر مى باشند است كه به خدا قسم ايشانند امت معدود و خداوند آنها را در يك ساعت جمع كند.
2- عن جابر عن ابى خالد عن ابى جعفر فى قوله تعالى "فاستبقوا الخيرات اينما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً" قال: الخيرات الولاية، وقوله تعالى (اينما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً) يعنى اصحاب القائم الثلثمأة وا لبضعة عشر رجلا8»

امام باقر (عليه السلام) فرمود: در آيه شريفه مقصود از «خيرات» ولاية است و مقصود از «اينما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً» اصحاب حضرت قائم (عج) كه سيصد و سيزده مرد مى باشند است.
احتمال دوم: اگر مقصود از شيعتنا همه شيعيان باشد منظور اين نباشد كه همه شيعيان در يك محل جمع شوند بلكه مقصود اين باشد كه همه شيعيان متوجه آن حضرت خواهند شد و با او قيام خواهند كرد و او را يارى خواهند داد و يارى نمودن آن حضرت از ناحيه شيعيانش امرى كاملا عقلايى و عادى است.
و اما روايت سوم كه مى فرمايد: «يملأ الأرض عدلا كما ملئت ظلماً و جوراً».
اولا اين روايت مورد اتفاق علماى شيعه و سنى است و در حد تواتر مى باشد كه علاوه بر مشاهير شيعه، علماء و دانشمندان اهل سنت هم آنرا در كتابهايشان نقل نموده اند، به عنوان نمونه چند نفر از علماى اهل سنت كه اين روايت را نقل كرده اند را ذكر مى نمائيم: 1- حاكم در مستدرك، ج 6، ص 2. 465- سيوطى در درالمنثور، ج 6، ص 3. 58- متقى هندى، كنزالعمال، ج 14، ص 275، ح 4. 38708- قندوزى حنفى، ينابيع المودة، ص 431، باب 5. 72- ابن حجر، صواعق محرقه، ص 163، باب 11، فصل اول. 6- سويدى در سبائك الذهب، ص 78.
ثانياً: اين معنا وعده الهى است و خداوند به چيز محالى وعده نمى دهد زيرا وعده به چيز محال قبيح است و قبيح از حكيم تعالى صادر نمى شود. خداوند در قرآن مجيد در آيات كريمه متعددى تشكيل يك حكومت جهانى اسلامى، بسط دين اسلام، غلبه آن بر كليه اديان، زمامداراى صلحاء در ارباب لياقت را وعده فرموده است كه از آن جمله اين آيات است:
"وقاتلوهم حتى لا تكون فتنة و يكون الدينُ كلّه للّه"9 «با كافران جهاد كنيد تا در زمين فتنه و فسادى نماند و آيين همه دين خدا گردد» ملاحظه مى فرمائيد كه فرموده تا فساد و فتنه در زمين نباشد و همه به دين خدا بگروند كه پر واضح است تاكنون چنين چيزى محقق نشده البته روزى محقق خواهد شد و آن روز زمان ظهور مصلحى هست كه همه جهانيان در انتظار او هستند.
"ولقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر انّ الارض يرثها عبادى الصالحون10" «ما بعد از تورات در زبور نوشتيم كه البته بندگان نيكوكار من ملك زمين را وارث و متصرف خواهند شد» وقتى بندگان نيكوكار و صالح مالك همه زمين شوند كاملا واضح است كه به عدل رفتار خواهند كرد و زمين پر از عدل خواهد شد.
و از جمله اين آيات است: آيه 33 توبه، آيه 28 فتح، آيه 32 توبه، آيه 8 صف و آيه 55 نور.
حاصل آنكه: هيچكدام از مطالبى كه در روايات مذكور آمده ناسازگارى با عقل سليم ندارند و خداى قادر متعال كه بر هر چيزى قدرت دارد در همه امور منجى عالم بشريت و مصلح جهانى را يارى خواهد نمود.

  • 1. آية اللّه على مشكينى، اصطلاحات الاصول (نشر الهادى، چاپ 6، 1374) ص 79- 81).
  • 2. سوره بقره، آیه 249.
  • 3. علامه طباطبائى: الميزان، سيد محمد باقر موسوى همدانى (انتشارات اسلامى) ج 9، ص 161 و 163.
  • 4. علامه قندوزى: ينابيع المودة، ص 424. ترجمه: «از كتاب المحجة نقل شده كه: ابى بصير از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده كه فرمودند: قول حضرت لوط به قومش كه فرمود: اگر در برابر شما قدرت و پناهگاه محكمى داشتيم ...، فقط آرزوى قدرت و نيروى امام مهدى (عليه السلام) و سخت كوشى و استوار بودن اصحاب آن حضرت بوده، و منظور از ركن شديد در آيه همان اصحاب امام مهدى (عليه السلام) است. پس هر يك از آنها به تنهايى قدرت چهل مرد را داراست و قلب هر يك از آنها از آهن محكم تر است و اگر به كوهى حمله كنند آن را از جا مى كنند و شمشيرهايشان را غلاف نخواهند كرد تا خدا راضى شود.»
  • 5. تاريخ ابن عساكر: ترجمه الامام على (عليه السلام)، ج 1، ص 156- 225. مناقب خوارزمى: ص 166.
  • 6. طبرسى: مجمع البيان، ج 1، ص 231.
  • 7. صافى گلپايگانى: منتخب الاثر (مؤسسة حضرت معصومه (س)، چاپ پانزدهم، 1419 ه- ق) ص 594 به نقل از ينابيع المودة.
  • 8. صافى گلپايگانى: منتخب الاثر، همان، ص 594 به نقل از روضة الكافى.
  • 9. سوره انفال، آیه 39.
  • 10. سوره انبياء، آیه 105.
منابع: 

منبع: پاسخ به شبهات(1)، ص: 66