غدير از ديدگاه مستشرقين

غدير خم و ولايت علي(ع)

واقعه مهم و تاريخي غدير خم هيچ گاه از ديد مستشرقان مخفي نماند و صريحا اقرار داشته اند كه پيامبر در آن روز، امير المومنان علي (ع) را به ولايت و جانشيني خود برگزيده است.

» دونالد سون« مي نويسد: هجدهم ماه ذي الحجه عيد غدير است و گفته كه رسول اسلام دهم هجري بعد از باز گشتن از حجه الوداع به مقام خم رسيد و علي را برادر خود خواند و فرمود: علي نسبت به من مثل هارون به موسي است، بار الها ، دوست بدار كسي را كه علي را دوست بدارد و دشمني كن با كسي كه با علي دشمني كند، ياري كن كسي را كه علي را ياري كند[1].

"ساواراي" فرانسوي هم در اين باره مي نويسد: .. در روز حجه الوداع، پيامبر علي را با دست بلند كرد و به مردم نشان داد و او را به جانشيني خود معرفي و معين كرد[2].

"كولار سكو"  نيز مي گويد: كمي پيش از رحلت پيامبر، در حين مراجعت از آخرين زيارت كعبه، حضرت محمد جبرييل را ديده بود كه از جانب خدا پيام آورده است، بدون فوت وقت جانشين خود را معين و معرفي كند، پيامبر دستور داد كاروان را در محلي موسوم به غدير خم متوقف گردانند. او خود بالاي جايگاه بلندي كه از جهاز شترها، ساخته بودند رفت و كمر دامادش را گرفت و براي معرفي به جمعيت بلندش كرد، آنگاه چنين گفت: »من كنت مولاه فهذا علي مولاه« بعد از سخنان محمد آن عده  از روساي  قبيله هاي عرب كه در آن مجلس حاضر بودند، جلوتر آمدند تا بعنوان بيعت، دست در دست علي بگذارند[3].

 

امام علي (ع)  شايسته خلافت

در تجليل و توصيف از علي نسبت به خلافت » يوهان ياكون راسيكه« مي گويد: علي بن ابي طالب سزاوار --ترين كسي  بوده است كه مي بايست پس از پيامبر به خلافت مي رسيد، ولي از اين حق براي حدود 24 سال محروم گرديد. علي بهترين زمامداري است كه جهان اسلام به خود ديد ه است[4].

»همبر« به عظمت علي (ع) در مورد امامت و خلافت معترف است و مي گويد: به گمان من، در مورد خلافت علي، حسن و حسين، حق با شيعه است، زيرا بر اساس بررسي هاي من، علي ويژگيهاي والاي داشت كه او براي رهبري امتياز مي بخشيد و بعيد نيست كه پيامبر، حسنين را نيز به عنوان امام معرفي كرده باشد و اين را اهل سنت نيز انكار نمي كنند[5]

.»جان نورمن هاليتر« آورد ه است كه علي در مقام خلافت به تاريخ تعلق دارد، و در مقام امام به عالم تشيّع تعلق دارد. و در اين عالم شخصيتي بر جسته و برتر از همگان دارد، غالب اهل سنت نيز اين نكته را مي پذيرند، كه او معناي وصي و وارث پيامبر بود[6].

 

 پی نوشت:

[1]-دونالدسون،عقيده الشيعه ص 25،تعريب ع.م. مؤسسه المفيد،1990،بيروت.

[2]- ساراواي،محمد ستارهاي که در مکه درخشيد، همان،ص26.

[3]-کولارسکو، مردم وديدنيهاي ايران ص175، مترجم غلامرضا سميعي ،1363،تهران،.

[4]- ،يوهان ياكون راسيكه، دايره المعارف مستشرقان،ص286.

[5]-همبر،دستهاي نا پيدا ،مترجم احسان قرني، نشر گلستان کوثر ،1376،ص24.

[6]- جان نور من هاليستر، همان،ص24