فايده امام غايب و ناپيدا چيست؟

طبق نظر شيعيان كه معتقدند: مهدى امام دوازدهم و حجت خداست و نيز بنابر روايت: لولا الحجة لساخت الارض بأهلها، چگونه ممكن است كه زمين از حجت خداوند، بيش از هزار سال خالى بماند! اگر مهدى وجود دارد ولى غائب است، اين وجود چه اثرى دارد و اگر وجود ندارد پس روايت فوق صحيح نيست.

جواب اجمالى:
فايده وجود امام منحصر به ظهور او و اينكه ظاهراً در كارها تصرف كند نيست. بلكه همانگونه كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: مانند خورشيد پشت ابر مردم از امام غايب بهره مند مى شوند. اشعه معنوى وجود امام، هنگامى كه در پشت ابرهاى غيبت پنهان است داراى آثار گوناگونى است از جمله: 1- حفظ نظام عالم و جلوگيرى از انقراض نوع بشر؛ 2- اميدبخشى به منتظران ظهور؛ 3- پاسدارى از دين خدا؛ 4- حل مشكلات ضرورى مردم با دخالت پنهانى.
جواب تشريحى:
اولا روايت فوق روايت صحيحى است و در كتب شيعه و سنى با مضامين مختلفى وارد گرديده است به عنوان نمونه:
1- سبط بن جوزى از علماى اهل سنت در تذكرة الخواص نقل مى كند: پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «ستارگان امان اهل آسمانند، اگر نابود شوند اهل آسمان نيز نابود مى گردند. اهل بيت من امان ساكنين زمين مى باشند، پس اگر اهل بيت من وجود نداشته باشند اهل زمين نيز هلاك مى گردند1
2- ابوحمزه مى گويد: خدمت امام صادق (عليه السلام) عرض كردم: آيا زمين بدون وجود امام باقى مى ماند؟ فرمود: «اگر زمين بى امام گردد فرو خواهد رفت2
حال اين امام يا ظاهر است و يا غايب است و پنهان. همانطور كه امام الحرمين جوينى در فرائد السمطين و علامه قندوزى حنفى در ينابيع المودة در ضمن نقل حديث مفصلى از امام سجاد (عليه السلام) به اين مطلب اشاره نموده اند، آنجا كه فرمود: «ولو لا ما على الارض منا لساخت باهلها، ثمّ قال: ولم تخل منذ خلق اللّه آدم من حجة الله فيها اما ظاهر مشهور او غائب مستور و لا تخلوا الى ان تقوم الساعة من حجة ولو لا ذلك لم يعبد اللّه ...3» يعنى اگر ما روى زمين نبوديم اهلش را فرو مى برد و آنگاه فرمود: از روزى كه خدا آدم را آفريده تا حال هيچگاه زمين از حجتى خالى نبوده است، ولى آن حجت گاهى ظاهر و مشهور و گاهى غايب و مستور بوده است. تا قيامت نيز از حجت خالى نخواهد شد و اگر امام نباشد خدا پرستش نمى شود.
دليل عقلى نيز بر لزوم وجود امام در هر عصرى دلالت مى كند به اين بيان كه:
خداى متعال انسان را براى تكامل اختيارى آفريده است. تكامل اختيارى در گرو شناخت صحيح راجع به سعادت و شقاوت دنيا و آخرت است. عقل انسان براى چنين شناختى كفايت نمى كند. پس حكمت خداى متعال اقتضا دارد براى اينكه نقض غرض از خلقت انسان پيش نيايد، خداوند راه ديگرى (وحى) در اختيار انسان قرار دهد تا از آن راه به سعادت دنيا و آخرت پى ببرد و بتواند كمال اختيارى پيدا كند. بنابراين وجود نبوت، ضرورى است. دين اسلام خاتم اديان و پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) خاتم پيامبران است و قرآن و سنت بر اين مطلب تصريح دارند به حكم خاتميت، اسلام دينى همگانى و جاودانى است. زيرا اگر همگانى نبود و مخصوص عده اى بود ديگران نيازمند دين ديگرى بودند و بايد براى آنان پيامبر جديدى به همراه دين جديد مبعوث مى شد و اين خلاف فرض ختم اديان بودن اسلام و خاتم نبوت بودن پيامبر است.
و نيز به حكم خاتميت، اسلام در معرض تحريف و تغيير واقع نمى شود، چرا كه اگر اين دين كه بنا بر فرض، آخرين دين است، دستخوش تغيير گردد حقايق لازم براى شناخت راه صحيح و كمال از دست مى رود و حجت بر مردم تمام نمى شود و نيازمند پيامبر جديدى مى شويم. بنابراين دين اسلام و كتاب آسمانى اش مصون از تحريف و تغيير هستند. خداى متعال بقاء و حفظ قرآن كريم را ضمانت كرده است و فرموده: «انّا نحن نزّلنا الذكر و انا له لحافظون4» (ما قرآن را نازل كرديم، و ما به طور قطع نگهدار آنيم).
با اينكه قرآن بدون تحريف باقى مانده و تمام حقايق لازم براى هدايت بشر در آن هست، اما اين حقايق را به صورت اجمالى و كلى در خود دارد و تفاصيل مطالب در آن يافت نمى شود. مثلا در قرآن تأكيد فراوانى بر اقامه نماز شده، ولى هيچ جاى قرآن، كيفيت نماز خواندن، تعداد ركعات، زمان نماز، شرائط نماز و ديگر تفاصيل مربوط به نماز، بيان نشده است. تفاصيل اين كليات و ايضاح ابهامات قرآن به عهده پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) است و لذا بيانات پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) مورد حاجت شديد مردم است، ولى چون اين بيانات ضمانت بقاء و مصونيت ندارد و گاهى در آنها تحريف سهوى رخ مى دهد. مثلا ناقلين كلام پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) دچار فراموشى مى شوند و گاهى توسط بعضى افراد مغرض ممكن است تحريف عمدى صورت گيرد. پس نيازمند افراد مبيّن (به كسر ياء) هستيم اينان همان امامان هستند، اگر اينان منصوب نشوند، ختم نبوت مقتضى نقض غرض از نبوت مى گردد5.
حاصل آنكه: از دليل عقلى مذكور و احاديثى كه در اين موضوع وارد شده استفاده مى كنيم: مادامى كه نوع انسان روى زمين باقى باشد، بايد همواره در بين آنها فرد كامل معصومى وجود داشته باشد كه تمام كمالاتى كه براى آن نوع امكان دارد در او به فعليت رسيده، علماً و عملا هدايت افراد را عهده دار باشد و چنين فرد ممتازى امام و پيشرو انسانيت خواهد بود. آن وجود مقدس در راه كمالات و مقامات انسانى صعود مى كند و بقيه افراد نوع بشر را به سوى آن كمالات و مقامات، دعوت مى نمايد و به واسطه وى همواره بين عالم انسانى رابطه و اتصال برقرار است. اگر چنين فرد ممتاز و كاملى در بين مردم وجود نداشته باشد لازم مى آيد كه نوع انسان بدون غايت و منقطع گردد و نوع بدون اتصال و غايت، انقراض برايش ضرورى است. بنابراين هيچ عصر و زمانى از جمله عصر ما از وجود امام خالى نخواهد بود و چون در عصر ما امام ظاهرى وجود ندارد بايد گفت در حالت غيبت و اختفاء زندگى مى كند6.

اما فايده امام غايب و ناپيدا چيست؟ آيا وجود و عدم او برابر نيست؟
در پاسخ به اين سؤال يادآورى مى كنيم كه اين سؤال تازگى نداشته و تنها در عصر ما مطرح نشده است، بلكه از روايات اسلامى بر مى آيد كه حتى پيش از تولد حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز اين سؤال مطرح بوده و هنگامى كه پيامبر اسلام و ائمه پيشين، از مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و غيبت طولانى آن حضرت سخن به ميان مى آوردند با چنين سوالى روبرو مى شدند و به آن پاسخ مى گفتند. به عنوان نمونه، پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) در پاسخ اين پرسش كه آيا شيعه در زمان غيبت، از وجود قائم فايده مى برد؟ فرمود: بلى. سوگند به پروردگارم كه مرا به پيامبرى برانگيخت در دوران غيبتش از او نفع مى برند و از نور ولايتش بهره مى گيرند همانگونه كه از خورشيد به هنگام قرار گرفتن در پشت ابرها ...7
اشعه معنوى وجود امام، هنگامى هم كه در پشت ابرهاى غيبت پنهان است داراى آثار گوناگونى است كه با وجود متوقف شدن كلاس تعليم و تربيت و رهبرى مستقيم، فلسفه وجودى او را آشكار مى سازد اينك برخى از اين فوائد و آثار را به اختصار بررسى مى كنيم.
1- جان جهان: طبق براهينى كه در كتب دانشمندان اقامه شده است و احاديثى كه در موضوع امامت وارد شده وجود مقدس امام، غايت نوع و فرد كامل انسانيت و رابطه ميان عالم مادى و عالم ربوبى است. اگر امام روى زمين نباشد نوع انسان منقرض خواهد شد. اگر امام نباشد خدا به حد كمال شناخته و عبادت نخواهد شد. اگر امام نباشد رابطه بين عالم مادى و دستگاه آفرينش منقطع مى گردد. اشراقات و افاضات عوالم غيبى اولا بر آينه پاك قلب امام و سپس بوسيله او بر دلهاى ساير افراد نازل مى گردد. امام، قلب عالم وجود و رهبر و مربى نوع انسان است و معلوم است كه حضور و غيبت او در تحقيق اين آثار تفاوتى ندارد،8 در اين زمينه توجه شما را به روايتى كه شيخ حموينى در فرائد السمطين نقل نموده است جلب مى نمائيم:
امام سجاد (عليه السلام) فرمودند: ما پيشواى مسلمين و حجت بر اهل عالم و سادات مؤمنين و رهبر نيكان و صاحب اختيار مسلمين هستيم. ما امان اهل زمين هستيم، چنانكه ستارگان امان اهل آسمانند، به واسطه ما است كه آسمان بر زمين فرود نمى آيد مگر وقتى كه خدا بخواهد، به واسطه ما باران رحمت حق نازل و بركات زمين خارج مى شود. اگر ما روى زمين نبوديم اهلش را فرو مى برد و آنگاه فرمود: از روزى كه خدا آدم را آفريده تا حال هيچگاه زمين از حجتى خالى نبوده است ولى آن حجت گاهى ظاهر و مشهود و گاهى غايب و مستور مى باشد، تا قيامت نيز از حجت خالى نخواهد شد و اگر امام نباشد خدا پرستش نمى شود.
2- اميد بخشى: فايده ديگر وجود امام غايب اين است كه خود اين موضوع كه امام حىّ و زنده داريم و ملجأ و پناهگاه و حافظ شريعت است، مايه اميدوارى و آرامش بخش دلهاى مسلمين و منتظران آن حضرت است، و اين اميدوارى يكى از بزرگترين اسباب موفقيت و پيشرفت در هدف مى باشد. هر گروهى كه يأس و نااميدى خانه دلشان را تاريك نموده باشد و چراغ اميد و آرزو در آن نتابد، هرگز روى موفقيت را نخواهد ديد. آرى اوضاع آشفته و اسف بار جهان و سيل بنيان كن ماديّت و كسادى بازار علوم و معارف و محروميت طبقه ضعيف و توسعه فنون استعمار و جنگهاى سرد و گرم و مسابقات تسليحاتى، روشنفكران و خيرخواهان بشر را مضطرب كرده است به طورى كه ممكن است گاهى در اصل قابليت اصلاح بشر ترديد نمايند. تنها روزنه اميدى كه براى بشر مفتوح است همان انتظار فرج و فرا رسيدن عصر درخشان حكومت توحيد و نفوذ قوانين الهى است.
انتظار فرج است كه قلبهاى مأيوس و لرزان را آرامش بخشيده، مرهم دلهاى زخم دار طبقه محروم مى گردد. نويدهاى مسرّت بخش حكومت توحيد است كه عقايد مؤمنين را نگهدارى نموده و در دين پايدارشان مى كند. ايمان به غلبه حق است كه خيرخواهان بشر را به فعاليت و كوشش وادار مى كند از اين جهت در روايات اهل بيت (عليهم السلام) انتظار فرج، از بهترين عبادات و در رديف شهادت در راه حق شمرده شده است9.
3- پاسدارى از آئين خدا: يكى ديگر از آثار وجود امام عصر اين است كه آن حضرت با بصيرت و بينايى كامل در حل و فصل امور ضرورى مردم و دفاع از حوزه مقدسه اسلام كوشش مى نمايد، از مشكلات مسلمين گره گشايى مى كند، از گرفتاران دادرسى مى كند، اجتماعاتى كه به منظور برهم زدن اساس اسلام تأسيس شود متفرق مى سازد.
حاصل آنكه: فايده وجود امام منحصر به ظهور و قيام او در آخر الزمان و اينكه ظاهراً در كارها تصرف و دخالت داشته باشد نيست، بلكه اشعه معنوى وجود امام هنگامى هم كه در پشت ابرهاى غيبت پنهان است داراى آثار گوناگونى است. از جلمه: 1- حفظ نظام عالم و جلوگيرى از انقراض نوع بشر، 2- اميد بخشى به منتظران ظهور، 3- پاسدارى از آئين خدا و حل مسائل و مشكلات ضرورى مردم.

  • 1. سبط بن جوزى، تذكرة الخواص الامه (ط س 1285) ص 182.
  • 2. كلينى، اصول كافى، ج 1، ص 334 (ط اسلاميه، 1381).
  • 3. جوينى، فرائد السمطين (بيروت، مؤسسه المحمود، 1400 ه- ق) ج 1، ص 45، ج 11. ينابيع المودة، قندوزى حنفى، ج 2، ص 217.
  • 4. سوره حجر، آیه 9.
  • 5. استاد مصباح يزدى، اصول عقايد، ج 2، راهنماشناسى (مركز مديريت حوزه علميه قم، چاپ اول، 1367 ه- ش) ص 422- 430.
  • 6. ابراهيم امينى، دادگستر جهان (انتشرات شفق، چاپ چهاردهم، 1373) ص 73- 76.
  • 7. فاضل قندوزى، ينابيع المودة، ج 3، ص 308. و نيز روايتى به اين مضمون در فرائد السمطين جوينى، ج 1، ص 45، ح 11 آمده است.
  • 8. دادگستر جهان، همان، ص 154.
  • 9. دادگستر جهان همان، ص 157- 158. لطف اللّه صافى، امامت و مهدويت (انتشارات حضرت معصومه، چاپ سوم، 1378) ص 155- 156.
منابع: 

منبع: پاسخ به شبهات(1)، ص: 63