كثرت راويان و تعدد طرق، دليل بر صحت حديث غدير

سوال: آقايان اهل سنت تا 120 هزار نفر اشاره کردند و در کتب خود نوشته‌اند که در اين سفر حجة الوداع با پيغمبر بوده‌اند و در غدير هم حضور داشتند.

آيا کثرت حاضرين در اين همايش بزرگ و کثرت ناقلين حديث و تعدد طرقي که براي حديث غدير است، دليل واضحي بر صحت حديث غدير نيست؟

 

استاد قزويني:

در رابطه با قضيه کثرت حاضرين، بنده دفعه قبل هم عرض کردم با اين که حديث غدير پر راوي‌ترين حديث است که مرحوم علامه اميني از 110 نفر از صحابه با سندهاي متعدد، حديث غدير را نقل کرده است و مرحوم آقا عزيز طباطبائي رضوان الله تعالي عليه نوه صاحب عروة، ايشان هم حدود 20 مورد به آن اضافه کرده است، با اين که نزديک به 130 نفر از صحابه نقل کرده‌اند، به نظر ما مظلوم‌ترين احاديث، حديث غدير است؛ چون دوستان مي‌بينند که جناب سبط ابن جوزي مي‌گويد:
اتفق علماء السير على أن قصة الغدير كانت بعد رجوع رسول الله من حجة الوداع في الثامن عشر من ذي الحجة، وكان معه من الصحابة ومن الاعراب وممن يسكن حول مكة والمدينة مائة وعشرون ألفا وهم الذين شهدوا معه حجة الوداع وسمعوا منه من كنت مولاه فعلي مولاه
العدد القوية لدفع المخاوف اليومية، علي بن يوسف المطهر الحلي، ص 183
اتفاق دارند علماي تاريخ بر اين که داستان غدير بعد از بازگشت پيغمبر در حجة الوداع در 18 ذي الحجة بوده است و از صحابه و اعراب و کساني که اطراف مدينه و مکه بودند، 120 هزار نفر با نبي مکرم بودند و اين 120 هزار نفر حديث من کنت مولي فعلي مولاه را شنيدند.
معلوم مي‌شود که با توجه به اين، افرادي که در اطراف مکه بودند در قضيه غدير خم طبق اين روايتي که آقاي سبط ابن جوزي مي‌آورد، حضور داشته‌اند.
جناب آقاي حلبي که از علماي بزرگ اهل سنت است مي‌گويد:
كان معه جموع لا يعلمها إلا الله تعالى.

السيرة الحلبية، ج 3، ص 308

جمعيتي که با پيغمبر در غدير بوده است، جز خدا کسي از آمارش خبر ندارد.
بعضي گفته‌اند: 40 هزار و بعضي گفته‌اند: 70 هزار و بعضي گفته‌اند: 90 هزار و بعضي گفته‌اند: 114 هزار و بعضي گفته‌اند: 120 هزار و بعضي از هم گفته‌اند: بيش از 120 هزار نفر در حجة الوداع و در غدير خم بودند و سخنان پيغمبر اکرم را شنيده‌اند.
آقاي فريد وجدي که از علماي پر آوازه اهل سنت در عصر حاضر است، دائرة المعارفي دارد به نام دائرة المعارف قرن بيستم، ايشان در جلد 3 صفحه 542 مي‌گويد:
کان مع رسول الله في تلک السنة نحو من تسعين ألف
حدود 90 هزار جمعيت با نبي مکرم بوده‌اند.
124 هزار نه، 114 هزار نه، 90 هزار نه، گيريم 5 هزار جمعيت بوده است، آيا از 5 هزار جمعيت بايد 120 نفر اين حديث را نقل کند؟
چرا نقل نکرده‌اند؟
چرا مطلبي از اين‌ها بيان نشده است؟
اگر از 5 هزار نفر 10 در صد اين‌ها بيان مي‌کرد، خيلي فراتر از اين بود.
بايد حداقل 500 نفر حديث غدير را نقل کرده‌ باشند.
ما ان شاء الله در جلسات بعدي يک موضوعي را مطرح مي‌کنيم که قبلا هم اشاره کرديم که راويان صحابه و تابعين، از نقل حديث غدير وحشت داشتند؛ چون نقل حديث غدير، پايه‌هاي حکومت هيئت حاکمه را زير سؤال مي‌برد.
حتي ما معتقد هستيم که بعد از نبي مکرم، جناب خليفه دستور مي‌دهد که احاديث را که جمع کرده و آتش بزنند و خليفه دوم آتش مي‌زند و دستور مي‌دهد که هر کس در نزدش مطلبي است آن را محو کند.
بعد زمان خليفه سوم همين کار و معاويه هم همين کار را ادامه مي‌دهد.
هدف اين‌ها اين بود که احاديثي همانند غدير به گوش مردم نرسد و حتي بعضي از افرادشان از حديث غدير سؤال مي‌کردند، بدن‌شان مي‌لرزيد و مي‌گفت:
كأنك رخي البال.
فضائل الصحابة لابن حنبل، ج 2، ص 680 و المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 147

مثل اين که سرت درد مي‌کند.
به سري که درد نمي‌کند دستمال نمي‌بندند.
از نقل حديث غدير وحشت داشتند.
اگر حديث غدير دلالت بر ولايت علي نمي‌کرد، حديث غدير پايه‌هاي حکومتي هيئت حاکمه را متزلزل نمي‌کرد، چرا از نقل حديث غدير وحشت داشتند؟
چرا از نقل حديث غدير دلهره داشتند که مبادا به گوش حکام برسد که مثلا آقاي فلاني حديث غدير را نقل مي‌کند.
اين مسائلي است که در منابع عزيزان اهل سنت ما آمده است.
ابن حجر مي‌گويد: ابن عقده از 70 نفر از صحابه نقل کرده است.
عزيزان، برادران و خواهران عزيز70 نفر از صحابه اين مطلب را نقل کرده‌اند.
ما چندتا سؤال داريم.
چرا آقاي محمد بن اسماعيل بخاري حديث غدير را در صحيح خود نياورده است؟
آيا اين که 70 نفر از صحابه نقل کرده‌اند، حجت و دليل نبود که بخاري در صحيح خود بياورد؟
آيا 70 صحابه‌اي که حديث غدير را نقل کرده‌اند از ديدگاه آقاي بخاري تمام‌شان مطرود و ضعيف و کذاب بوده‌اند؟
اين تعبيري است که ابن حجر در تهذيب التهذيب جلد 7 صفحه 297 دارد.
ذهبي مي‌گويد: من طريق حديث غدير ابن جرير طبري را ديدم:
فاندهشت له ولكثرة تلك الطرق.
تذكرة الحفاظ، ج 2، ص 713
من وحشت زده و شگفت زده شدم از اين همه طريق براي حديث غدير.
چرا جناب آقاي بخاري و مسلم شگفت زده نشده‌اند؟
بخاري اصلا حديث غدير را نياورده است و مسلم هم به صورت ابتر ذکر کرده است.
فقط حديث ثقلين را آورده است؛ حتي «من کنت مولاه فعلي مولاه» را هم نياورده است.
آن وقت به ما مي‌گويند: چرا شما به روايات صحيح بخاري و صحيح مسلم کم مهر هستيد.
آقايان به ما جواب دهند.
کارشناساني که هر روز در اين شبکه‌ها مثل قارچ مي‌رويند، به ما جواب دهند.
هفته گذشته عرض کرديم که بيش از 63 نفر از بزرگان اهل سنت گفته‌اند: حديث غدير، صحيح و متواتر است.
آيا با اين شهادت‌ها حجت براي آقاي بخاري تمام نبوده است که حديث غدير را بياورد؟
چرا حجت تمام نبود؟
جز اين است که اگر حديث غدير را مي‌آورد، با مباني فکري و اعتقادي جناب بخاري تطبيق نمي‌کرد.
آقاي بخاري مي‌گويد: از 600 هزار روايت من اين احاديث صحيح بخاري را گزينش کرده‌ام.
کنار بيت الله الحرام مي‌رفتم و 2 رکعت نماز مي‌خواندم و استخاره مي‌کردم و اگر استخاره خوب مي‌آمد اين روايت را در صحيح خود مي‌آوردم.
جناب آقاي بخاري، آيا براي حديث غدير هم استخاره کرديد؟
براي حديث غدير نماز هم خوانديد؟
اي کاش ايشان مي‌گفت: که نماز خواندم و استخاره کردم و استخاره بد آمد، يا مي‌گفت: استخاره خوب آمد، ديدم که حديث غدير با مباني فکري و اعتقادي‌ام نمي‌سازد و براي همين آمده‌ام 597 هزار روايت را ريختم دور و نزديک 3 هزار روايت را انتخاب کرده‌ام و خودش هم مي‌گويد: من 100 هزار روايت صحيح حفظ هستم.
اين 100 هزار روايت صحيح، چرا در اين کتاب فقط 2700 با حذف مکررات آورده است؟
97 هزار روايت صحيح کجاست؟
چرا ايشان نياورده است؟
غير از صحيح بخاري، تاريخ و ادب مفرد هم دارد.
آيا تمام اين‌ها را شما جمع کنيد به 5 هزار روايت مي‌رسد؟
آن 95 هزار روايت کجا رفت؟
اين يک سؤال دوستانه‌اي است که ما از عزيزان اهل سنت و همچنين کارشناسان اين شبکه‌ها داريم.
ذهبي مي‌گويد:
جمع طرق حديث غدير خم في أربعة أجزاء رأيت شطره فبهرني سعة رواياته وجزمت بوقوع ذلك.
سير أعلام النبلاء، ج 14، ص 277
آقاي ابن جرير طبري طرق حديث غدير خم را در 4 جلد جمع کرده است، بعضي از اين‌ها را ديدم و مبهوت ماندم و عقل از سرم پريد و اين همه روايات متعدد ديدم و قطع پيدا کردم که اين حديث غدير اتفاق افتاده است.
دست شما درد نکنه، همين اندازه‌اي که جزم پيدا کرديد و نگفتيد: يشهد القلب انه باطل خيلي خوب است.
آقاي ذهبي در ميزان الاعتدال مي‌گويد:
يشهد القلب انه باطل.
ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 1، ص 213
اين حرف گل سر سبد حرف‌هايشان است.
اين حرف‌شان هم ارتباطي به حديث غدير دارد.
ابن کثير دمشقي سلفي مي‌گويد:
وقد رأيت له كتابا جمع فيه أحاديث غدير خم في مجلدين ضخمين وكتابا جمع فيه طريق حديث الطير.
البداية والنهاية، ج 11، ص 147
کتابي را از ابن جرير طبري ديدم که احاديث غدير را در 2 جلد قطور و ضخيم آورده است و کتابي که در آن طرق حديث طير را آورده بود.
با اين که حديث طير را با سندهاي متعدد (17 سند) براي او آورده بودند؛ ولي جناب آقاي ابن جوزي مي‌گويد: همه ضعيف و جعلي و دروغ است؛ ولي وقتي به اين حديث مي‌رسند که مي‌گويد:
اقتدوا بالذين من بعدي أبي بكر وعمر.

الطبقات الكبرى، ج 2، ص 334

با اين که 5 نفر بيشتر نقل نکرده‌اند مي‌گويند: متواتر است و اين روايت را  5 نفر از صحابه نقل کرده‌اند، مگر مي‌شود که 5 نفر از صحابه نقل کنند و متواتر نباشد.
من نمي‌دانم که اين چه معمايي است که در قضايايي که مربوط به جناب ابو بکر و عمر و عثمان است، اگر 5 نفر از صحابه نقل کرده باشند متواتر مي‌شود؛ ولي اينجا با اين که ذهبي مي‌گويد:
فاندهشت له ولكثرة تلك الطرق.

تذكرة الحفاظ، ج 2، ص 713

ولي اين‌ها به هيچ وجهي قابل توجه نيست.
مطالبي که مرحوم اميني و ديگران آورده‌اند، احمد بن حنبل با 40 سند و طبري بيش از 70 سند و ابن عقدة 105 طريق و ابو سعيد سجستاني 120 طريق و ابوبکر جعابي 125 طريق آورده‌اند.
بعضي‌ها آمده‌اند از بعضي تا 150 طريق براي اين قضيه و بعضي با 250 طريق براي حديث غدير سند ذکر کرده‌اند.
من نمي‌دانم که کثرت حاضرين و کثرت صحابه ناقلين و کثرت طرق و تعدد، آيا کفايت نمي‌کند که آقاي ابن تيميه دست از اين لجاجت و عناد برندارد و بگويد: در مورد حديث غدير:
قد تنازع الناس في صحته.
مردم در صحت آن نزاع دارند.
مراد از مردم کيست؟
ما که نفهميديم.
اين آقاياني که اين همه از علماء و بزرگان آورده‌اند، اين‌ها همان ناس هستند که ايشان مي‌گويد: الناس يا اين‌ها جزء الناس نيستند و از ديدگاه آقاي ابن تيميه آدم نيستند؟
مجري:
بزرگان و شخصيت‌هاي تراز اول اهل سنت و آن‌هايي که همه اهل سنت به آن‌ها نگاه مي‌کنند و به عنوان عالم دين به آن‌ها توجه مي‌کنند، آيا نسبت به صحت حديث غدير اعتراف کرده‌اند؟
استاد قزويني:
در همان قضيه‌اي که از ابن تيميه نقل شد، ايشان گفت: ما دليلي بر صحت حديث غدير نداريم و ابن حزم اندلسي گفته است که صحيح نيست و به طريق ثقات نقل نشده است و از اين حرف‌هاي بي‌اساس و بي‌پايه گفته است.
عزيزان بيننده اين مطالب را ياداشت کنند.
ان شاء الله ما اين برنامه‌ها را به صورت يک بسته فرهنگي غديري آماده مي‌کنيم و در اختيار بينندگان عزيز قرار مي‌دهيم.
از دوستان تدوين من تقاضا دارم که اين بخش‌ها را سريع پياده کنند و روي سايت بگذارند و هم قسمت پاورپوينتي که آماده است از من بگيرند و روي سايت بگذارند.
آقاي ترمذي که صاحب صحيح است و متوفاي 279 است، بعد از اين که روايت را نقل مي‌کند مي‌گويد:
هذا حَدِيثٌ حَسَنٌ صحيح.

سنن الترمذي، ج 5، ص 633

ابن تيميه در اينجا يک خيانتي کرد که گفت:
حسنه الترمذي.
منهاج السنة النبوية، ج 7، ص 320
اين يک نوع خيانت است.
آقاي ابو جعفر طحاوي که از ايشان به امام تعبير مي‌کنند و کتاب ايشان از کتب درسي تمام فرق و مذاهب اسلامي حتي وهابيت است، ايشان بعد از اين که روايت را نقل مي‌کند مي‌گويد:‌ اين حديث صحيح الاسناد است و هيچ اشکالي در روايت حديث غدير نيست.

مشکل الاثار، ج 2، ص 308

ابن عبد البر قرطبي که متوفاي 463 است بعد از نقل حديث مي‌گويد:
وهذه كلها آثار ثابتة.

الاستيعاب، ج 3، ص 1100

تمام اين آثار غدير و احاديث غدير ثابت است.
حاکم نيشابوري طرق متعددي را ذکر مي‌کند و مي‌گويد: روايت صحيح است.
ابن کثير دمشقي گفته است که استاد ما ابو عبد الله ذهبي گفته است:
قال شيخنا أبو عبد الله الذهبي وهذا حديث صحيح.

البداية والنهاية، ج 5، ص 209

اين حديث صحيح است.
آيا از اين بهتر مي‌خواهيد؟
ابن حجر عسقلاني مي‌گويد:
وكثير من اسانيدها صحاح وحسان.

فتح الباري، ج 7، ص 74

همچنين ضياء الدين مقبلي که متوفاي 1108 است و از علماي بزرگ اهل سنت است و خيلي برايش احترام قائل هستند و مدح و ثناء زياد برايش گفته‌اند، ايشان مي‌گويد:
فإن لم يكن هذا معلوما فما في الدين معلوم.

أبحاث مسددة، ص122

اگر حديث غدير قطعي و معلوم نباشد، ما در دين حرف قطعي نخواهيم داشت.
يک روايتي که 130 نفر از صحابه نقل کرده‌اند، آن هم با طرق متعدد و بعضي‌ها براي آن 250 سند ذکر کرده‌اند، بخواهد زير سؤال برود، ما هيچ روايتي در اسلام نخواهيم داشت که قطعي باشد تا انسان روي آن مانور دهد.
ميرزا محمد بدخشي مي‌گويد:
وهذا حديث صحيح مشهور، ولم يتكلم في صحته إلا متعصب جاحد.
نزل الأبرار بما صح في مناقب أهل البيت الأطهار، ص 21
اين آقايان کارشناسان وهابي بشنوند.
در صحت حديث غدير کسي حرف نمي‌زند، مگر اين که متعصب باشد و اين پرده تعصب جلوي چشمانش را گرفته باشد و جاحد باشد، يعني با اين که يقين دارد بر صحت آن؛ ولي انکار مي‌کند.
بعد مي‌گويد:
لا اعتبار بقوله
نزل الأبرار بما صح في مناقب أهل البيت الأطهار، ص 21
همچنين فردي، گفتارش ارزش ندارد.
آقاي آلوسي مي‌گويد:
نعم ثبت عندنا أنه (صلى الله تعالى عليه وسلم) قال فى حق الأمير كرم الله تعالى وجهه هناك: من كنت مولاه فعلى مولاه.

روح المعاني، ج 6، ص 61

اين‌ها نمونه‌هايي بود که در رابطه با حديث غدير بزرگان اهل سنت مفصل آن را نقل کرده‌اند؛ ولي با همه اين قضايا من تعجب مي‌کنم و تأسف مي‌خورم که آقاي ابن تيميه حراني و آن کساني که دنبال او هستند از اين علقه مضغه‌ها و به تعبير ذهبي افرادي که عقلي ندارند و آدم‌هاي کودن و بي‌دين و بي‌تقوايي هستند که اين قضايا را مطرح مي‌کنند؛ مخصوصا اگر همان حرف آقاي ضياء الدين مقبلي که مي‌گويد:
فإن لم يكن هذا معلوما فما في الدين معلوم.

أبحاث مسددة، ص122

اين مسئله را کاملاً روشن مي‌کند که اگر بنا باشد حديث غدير زير سؤال برود، تمام روايات اسلامي بايد زير سؤال برود.
در کتاب البدر الطالع شوکاني جلد اول صفحه 288، چه تعابيري در رابطه با ضياء الدين مقبلي وجود دارد که مي‌گويد:
وهو ممن برع فى جميع علوم الكتاب والسنة... وفاق فى جميع ذلك وله مؤلفات مقبوله كلها عند العلماء.

البدر الطالع، ج 1، ص 288

آقاي ضياء الدين مقبلي کسي است که در علوم قرآني و علوم سنت، جزء پيشروان است و بالاي قله کمال رسيده است و تمام مؤلفات ايشان در نزد علماء مقبول است.
اين‌ها نمونه‌اي از مطالبي بود که من توانستم به صورت کوتاه عرض کنم.
مجري:
آيا همين علماي بزرگ اهل سنت تواتر حديث غدير را اذعان دارند؟

استاد قزويني:

دوستان بدانند که حديث متواتر به منزله آيه‌اي از آيات قرآن است.
مي‌گويند: انکار حديث متواتر مثل انکار آيه‌اي از آيات قرآن است.
ابو حامد غزالي که از ايشان به امام غزالي تعبير مي‌کنند مي‌گويد:
وأجمع الجماهير على متن الحديث من خطبته في يوم غدير خم باتفاق الجميع.

سر العالمين، ص 9

جمهور اهل سنت اتفاق نظر دارند بر متن حديث غدير.
ابو المکارم علاء الدين سمناني مي‌گويد:
هذا حديث متفق علي صحته.
همه اين‌ها را کنار بگذاريم.
ابن کثير مي‌گويد: استاد ما ابو عبد الله ذهبي گفته است:
الحديث متواتر أتيقن أن رسول الله قاله.

البداية والنهاية، ج 5، ص 214

حديث متواتر است و يقين دارم که پيغمبر اين را فرموده است.
آيا همين يک مورد کفايت نمي‌کند که اين وهابيت از لجاجت دست بردارند؟
آقاي ابن جزري که متوفاي 833 است مي‌گويد: اين روايت متواتر است و از افراد انبوهي نقل شده است و افرادي که دنبال تضعيف آن هستند:
ممن لا اطلاع له في هذا العلم.

الغدير، الشيخ الأميني، ج 1، ص 299

اين‌ها سواد ندارند و علم حديث نخوانده‌اند.
خود آقاي مناوي از سيوطي نقل مي‌کند که حديث متواتر است.

فيض القدير، جلد 6، صفحه 218

ملا علي قاري مي‌گويد: اين حديث متواتر است و شکي در رابطه با آن نيست و 30 نفر از صحابه آن زماني که در خلافت علي بعضي‌ها نزاع داشتند، شهادت دادند.
آقاي عجلوني که متوفاي 962 است مي‌گويد:
فالحديث متواتر أو مشهور.

كشف الخفاء، ج 2، ص 361

الباني که بخاري دوران است مي‌گويد:
و جملة القول أن حديث الترجمة حديث صحيح بشطريه، بل الأول منه متواتر عنه صلى الله عليه وسلم كما ظهر لمن تتبع أسانيده و طرقه.

سلسلة الصحيحة، ج 4، ص 249

سخن خلاصه اين است که حديث غدير که حديث مورد ترجمه است، هم «من کنت مولاه فعلي مولاه »آن صحيح است و هم «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» آن صحيح است؛ بلکه بخش اول آن متواتر است و کساني که سند و طرق حديث را تتبع کنند، به اين نتيجه مي‌رسند.
بعد به ابن تيميه طعنه مي‌زند که ابن تيميه بدون بررسي سند عجله کرده است و حديث را تضعيف کرده است.
يک عبارت‌هاي تندي هم دارد که ما در بخش مناشده خواهيم آورد.
آقاي شعيب ارنؤط که از محققين به نام اهل سنت است مي‌گويد: حديث غدير شواهد زيادي دارد که به حد تواتر مي‌رسد.
ما اين 8 مورد را آورده‌ايم.
مرحوم علامه اميني و برادر بزرگوارمان حضرت آيت الله ميلاني در نفحات الازهار، 60 و 63 نفر از بزرگان و استوانه‌هاي علمي اهل سنت را آورده‌اند که يا شهادت به صحت حديث غدير داده‌اند و يا بر تواتر حديث غدير اذعان کرده‌اند.
آيا اين‌ها براي آقايان وهابي کفايت نمي‌کند؟
براي اين ماجراجوها و اين افراد معاند و پليدي که عداوت و دشمني امير المؤمنين از تک تک الفاظ‌ و جملات‌شان کاملا مي‌بارد.
کافي است که چند جلسه حرف‌هاي اين‌ها را گوش کنيد تا معلوم شود که اين حرف‌ها، همه از عداوت و عناد اين‌ها سرچشمه مي‌گيرد.