معنای شیعه

«شيعه» در لغت، به معنى تابع و پيرو است و لذا قرآن ابراهيم (عليه السَّلام) را شيعه نوح (عليه السَّلام) معرفى مى كند و مى فرمايد: «وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ» {سوره صافات، آیه 83}، و در محاورات عرفى، پيروان و ياران شخص را شيعه مى گويند. {شيعه الرجل: أتباعه و أنصاره. } و از خصوصيات اين لفظ اين است كه بر مفرد و جمع يكسان اطلاق مى گردد، يعنى به يك نفر و ده نفر نيز شيعه گفته مى شود.
«تشيّع» به معنى ادعاء پيروى از شخص و مقامى است.

ولى در اصطلاح متكلمان و فقيهان و مورخان «شيعه» كسى است كه علاوه بر مهر و مودت به على و فرزندان او، رهبرى امت را در قلمرو سياسى و علمى از آن امام على و فرزندان وى بداند، و مسأله خلافت از پيامبر را تنصيصى تلقى كند نه انتخابى و شورايى.

اين اصل ركن تشيع و روح آن است امّا ديگر مسائل كلامى و فقهى از هسته تشيع بيرون بوده و چه بسا ممكن است همه فِرَق در آن مسائل نظرى يكسان، و يا انظار گوناگون داشته باشند، و شيعه نيز از اين اصل مستثنى نيست، در بسيارى از مسائل با تمام مسلمانان جهان وحدت نظر دارد.

در مسائل اختلافى نيز متفرّد نيست، اگر در مسأله اى با گروهى مخالف است، ولى با گروه ديگر كاملًا موافق مى باشد و مطالعه كتاب هايى كه پيرامون «خلافيات» نوشته شده اين مطلب را روشن مى سازد. { به كتاب خلاف، شيخ طوسى مراجعه شود. }

شيعه يكى از بزرگ ترين فرق اسلامى است كه در عصر رسالت پى ريزى شده و پيروانى پيدا كرده و پس از رحلت آن حضرت، به تدريج رشد نموده است، در بناء تمدن اسلامى سهم عظيم و بزرگى دارد، و در تمام مراحل مدنيت، پيوسته فعال بوده است.

منابع: 

راهنماى حقيقت، جعفر سبحانى‏ُُ تهران‏، نشر مشعر، چاپ پنجم‏، 1387 ش‏، ص 29 – 30