نزول آية، «وعد الله الذين امنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنّهم في الارض كما...» (سورة نور، آية 55.) در مورد خلافت خلفاي راشدين است. و ربطي به حكومت امام دوازدهم شيعيان ندارد.

 

جواب اجمالي:
خداوند متعال در آية شريفة مذكور، فراگيري حكومت صالحان مؤمن، و استقرار دين مرضي خدا و امنيّت در زمين را وعده داده است، كه برخي از مفسّران اهل سنت آيه را در مورد خلفاي راشدين مي‏ دانند امّا به دلايلي اين ادعا صحيح نيست و اين وعدة الهي هنوز محقّق نشده است و بايد منتظر آن باشيم، كه طبق روايات شيعه و اهل سنت چنين وعده ‏اي در حكومت جهاني حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تحقّق مي‏ يابد.
جواب تفصيلي:
خداوند متعال در اين آيه شريفه، با صراحت به مؤمنان صالح بشارت داده است كه سرانجام حكومت روي زمين را در دست خواهند گرفت و دين اسلام فراگير خواهد شد و ناامني ‏ها و وحشت‏ها به آرامش و امنيت مبدّل مي‏ گردد، شرك از سراسر جهان برچيده مي ‏شود و بندگان خدا با آزادي به پرستش خداي يگانه ادامه مي ‏دهند و نسبت به همگان اتمام حجّت مي‏ شود، به گونه‏ اي كه اگر كسي بعد از آن بخواهد راه كفر را بپويد مقصر و فاسق خواهد بود.1 برخي از مفسّران عامّه مانند: زمخشري، بيضاوي، قرطبي، و فخر رازي، مي ‏پندارند اين آيه در مورد خلفاي راشدين است كه مؤمن بودند و اعمال صالح انجام دادند و اين وعدة الهي در زمان آنها محقّق گرديد.2
نقد مدّعاي اهل سنت: گرچه در آن زمان ترس و وحشتي را كه قبلًا مسلمانان از ناحية دشمنان خارجي احساس مي‏ كردند و مجبور بودند همراه خود اسلحه حمل كنند فرو ريخت؛ و دين اسلام كه ابتدا مخفي و محدود بود ظاهر و فراگير شد؛ امّا هرگز نمي ‏توان مدّعي شد كه در زمان خلفاء اين وعدة الهي به طور كامل محقّق شده است؛ چنان‏كه «آلوسي» از مفسّران بزرگ عامّه نيز معتقد است كه: به هيچ وجه نمي ‏توان به اين آيه بر صحت امر خلفاء استدلال كرد.3 و دلايلي نيز مدّعاي مطرح شده را رد مي‏ كند:
1. خود آيه دلالت مي‏ كند كه خلافت و امامت يك منصب الهي است، زيرا ضمير فاعلي در كلمه «ليستخلفنهم» به «الله» باز مي‏ گردد بنابراين‏ كسي كه اين وعده به دست او انجام مي‏ گيرد بايد از طرف خدا منصوب شده باشد؛ علاوه بر اين، آية مورد بحث، خبر از استقرار ديني مي‏ دهد كه مورد رضايت خدا باشد: «و ليمكنّن لهم دينهم الذي ارتضي لهم» و چنين ديني طبق آية «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دنياً»،4 ديني است كه امام وظيفة آن از جانب خداوند منصوب گردد، زيرا طبق روايات متعدّدي كه شيعه و عامه آن‏ها را نقل كرده ‏اند، اين آيه در مورد نصب امام علي (علیه السلام) به امامت، توسط پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در غدير خم نازل شده است.5 يعني: با نصب امام، خدا راضي گرديده كه اسلام دين ما باشد؛ و چون اهل سنّت هيچ يك از خلفا را منصوب از طرف خداوند نمي‏ دانند، نمي ‏توانند تحقق اين وعدة خدا را در زمان آنان بدانند.
2. كلمة «الارض» مطلق است و ظهور در تمام كرة زمين دارد. بنابراين آيه خبر از تحقق يك حكومت جهاني بسان حكومت حضرت سليمان و داود (علیه السلام) مي ‏دهد؛ كه اين امر در زمان خلفاء تا كنون محقق نشده است.
3. آيه خبر از تبديل خوف مسلمانان به آرامش و امنيت مي ‏دهد، «وليبدّلنّهم من بعد خوفهم امناً». كه آن زمان چنين مسأله ‏اي اتفاق نيفتاد و عدّه ‏اي از صحابة بزرگ مانند ابوذر، عبد الله بن مسعود، عمار ياسر و... امنيت نداشتند و مورد بي مهري قرار گرفتند؛6 بلكه حتي يگانه دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از امنيت برخوردار نبود و طبق نقل ابن ابي الحديد به خانه ‏اش حمله شد و تهديد به آتش زدن خانه‏ اش شد7 و... كه در اثر آن فاطمه  (علیها السلام) به نقل بخاري، از ابوبكر قهر كرد و با او تا هنگام مرگ سخن نگفت8 و وصيت كرد ابوبكر و عمر بر او نماز نخوانند.9
4. آيه خبر از رخت بر بستن شرك و بسط توحيدي مي ‏دهد: «يعبدونني لا يشركون بي شيئاً»، در حالي كه در كتاب رقاق صحيح بخاري هفت روايت ذكر شده كه همه دلالت بر ارتداد گروهي از مسلمانان بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مي‏ كنند10؛ و امام علي (علیه السلام) نيز آن زمان را چنين ترسيم مي‏ كند: «فان هذا الدّين قد كان اسيراً في ايدي الاشرار، يعمل فيه بالهوي و تطلب به الدنيا».

يعني: «همانا اين دين در دست بدكاران اسير گشته بود، كه با نام دين به هوا پرستي پرداخته، و دنياي خود را به‏دست مي ‏آوردند 11
5. فضل، به امام صادق (علیه السلام) عرض مي‏ كند: «ناصبي ‏ها مي‏ پندارند اين آيه12 در مورد ابوبكر، عمر، عثمان و امام علي (علیه السلام) نازل شده است»، امام صادق (علیه السلام) مي ‏فرمايد: «خدا قلب ناصبي‏ها را هدايت نمي‏ كند (نكند)، در زمان يكي از آن‏ها و در زمان امام علي (علیه السلام) با وجود ارتداد مسلمانان و فتنه ‏هايي كه در زمان آن‏ها بر مي‏ خواست، و جنگ‏هايي كه بين آن‏ها و كفار به وقوع مي ‏پيوست) چگونه (ديني كه مورد رضايت خدا و پيامبرش مي‏ باشد در بين امّت پياده شد؟، ترس از قلب امّت رفت و شك از سينه اش برخاست؟!13

بنابر آن‏چه گذشت اين وعدة الهي كه در آية مورد بحث مطرح شده در زمان خلفاء به طور كامل تحقق نيافته است، بلكه چنان‏كه مفسّران بزرگ شيعه معتقدند آيه در مورد حكومت جهاني حضرت مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي‏ باشد؛14 چرا كه از اهل بيت (علیهم السلام) روايت شده كه اين آيه در مورد حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي ‏باشد،15 چنان‏كه حافظ قندوزي حنفي از امام سجّاد، امام باقر، و امام صادق (علیه السلام) نقل مي‏ كند كه فرموده ‏اند: «اين آيه در مورد حضرت مهدي قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نازل شده است ».16 و در روايات فراواني آمده است كه آن حضرت وقتي ظهور كند، زمين پر از جور و ستم را، پر از عدل و داد خواهد كرد؛ كه آيت الله صافي در اين ارتباط، 123 روايت را از كتب شيعه و سنّي نقل كرده است،17 كه به عنوان نمونه و رعايت اختصار، فقط سه روايت از سخن ابي داود ذكر مي ‏شود:
1. ابوسعيد خدري مي‏ گويد: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «المهدي منّي اجلي الجبهه اقني الانفة يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت جوراً و ظلماً».

يعني: «مهدي (عج) از من است،) با (پيشاني كشيده) و (بيني بر آمده، زمين را پر از عدل و داد مي‏ كند، همان‏گونه كه پر از ظلم و ستم شده است.18
2. ابوطفيل از امام علي (علیه السلام) نقل مي ‏كند: كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «لو لم يبق من الدهر الا يوم لبعث الله رجلا من اهل بيتي يملؤها عدلا كما ملئت جوراً»

يعني: «اگر از روزگار جز يك روز هم باقي نماند حتماً خدا مردي از اهل بيت من بر مي ‏انگيزد كه آن‏را پر از عدل مي ‏كند چنان‏كه پر از ستم شده است.»19
3. زرّ از عبد الله و او از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل مي ‏كند كه حضرت فرمود: «لو لم يبق من الدنيا الايوم لطول الله ذلك اليوم حتي يبعث) الله (فيه رجلا مني (من اهل بيتي) يواطعي‏ء اسمه اسمي يملاء الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلماً و جوراً»، «اگر از دنيا فقط يك روز هم باقي بماند خدا آن روز را طولاني مي‏كند تا در آن بر انگيزد مردي از اهل بيت من كه هم نام من است كه زمين را پر از عدل و داد كند هم‏چنان كه پر از ظلم و ستم شده است (باشد)»20

  • 1. آيت الله، ناصر مكارم شيرازي و ديگران، پيام قرآن، (قم: هدف، چاپ اول، 1373)، ج 9، ص 432.
  • 2. رك: محمود بن عمر، زمخشري، الكشاف عن غوامض التنزيل، (بيروت: دار الكتب العربي، بي نوبت چاپ، 1406 ه ق)، ج 3، ص 252، عبد الله بن عمر، بيضاوي، تفسير البيضاوي، (بيروت: مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، چاپ اوّل، 1410 ه ق)، ج 3، ص 208، محمد بن احمد، انصاري قرطبي، الجامع الاحكام القرآن، (بيروت: دار احياء التراث العربي، 1405 ه ق)، ج 12، ص 297، فخر رازي، التفسير الكبير، (بيروت: دار احياء التراث العربي، چاپ سوم، بي تا)، ج 24، ص 25.
  • 3. سيد محمود، آلوسي بغدادي، روح المعاني، (بيروت: دار احياء التراث العربي، چاپ چهارم، 1405 ه ق)، ج 18، ص 202.
  • 4. سوره مائده، آیه 3.
  • 5. ر ك: فضل بن حسن، طبرسي، مجمع البيان، (بيروت: دار العرفة، بي نوبت چاپ، بي تا)، ج 3- 4، ص 246، علّامه سيد محمّد حسين، طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، (قم: اسماعيليان، چاپ پنجم، 1371)، ج 5، ص 201- 193، عبيد الله بن عبد الله، حاكم حمكاني حنفي، شواهد التنزيل، تحقيق محمد باقر محمودي (تهران: مؤسسة الطبع و النشر التابعة لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامي، چاپ اول، 1411 ه ق)، ج 1، ص 201- 208، ح 210- 215.
  • 6. رك: آيت الله، جعفر سبحاني، فروغ ولايت، (بي جا؛ صحيفه، چاپ اول، 1368)، ص 316- 325.
  • 7. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه به تحقيق محمد ابوالفضل، ابراهيم، (بي جا؛ دار الاحياء كتب العربيه، چاپ دوم، 1386 ه ق)، ج 2، ص 56، ج 6، ص 48
  • 8. محمد بن اسمائيل، بخاري، صحيح البخاري، (بيروت: دار الاحياء التراث العربي، بي نوبت چاپ، بي تا)، ج 5، ص 177.
  • 9. شرح نهج البلاغه، همان، ج 6، ص 50.
  • 10. رك: صحيح البخاري، همان، ج 8، ص 148- 152.
  • 11. نهج البلاغه، ترجمة محمد دشتي، (قم: پارسايان، چاپ دوم، 1379)، نامة 53، بند 70، ص 576.
  • 12. سوره نور، آیه 55.
  • 13. شيخ عبد علي بن جمعه، عروسي حويزي، نور الثقلين، (قم: اسماعيليان، چاپ چهارم، 1412 ه ق)، ج 3، ص 618- 619، ح 219.
  • 14. رك: مجمع البيان، پيشين، ج 7- 8، ص 239- 240، الميزان، پيشين، ج 15، ص 156، آيت الله ناصر مكارم شيرازي و ديگران، تفسير نمونه، (تهران: دار الكتب الاسلاميه، بي نوبت چاپ، 1362). ج 14، ص 531، آيت الله ناصر مكارم شيرازي و ديگران، پيام قرآن، پيشين، ص 432.
  • 15. مجمع البيان، پيشين، ج 7- 8، ص 239، الميزان، پيشين، ج 15، ص 158.
  • 16. سليمان بن ابراهيم، قندوزي حنفي، ينابيع المودة،) كاظميه: دار الكتاب العراقيه، قم: مكتبة المحمدي، بي نوبت چاپ، بي‏تا)، ص 426.
  • 17. رك: آيت الله، لطف الله، صافي گلپايگاني، منتخب الاشرفي الامام الثاني عشر- عليه السّلام-، (تهران: مكتبة الصدر، بي نوبت چاپ، بي تا)، فصل 2، باب 25، ص 247 به بعد.
  • 18. حافظ، ابو داود، سليمان بن اشعث، سجستاني، سنن ابي داود، (بيروت: دارالجنان للطباعة و النشر و التوزيع، موسسة الكتب الثقافيه، چاپ اول، 1409، ه ق)، ج 2، ص 509- 510، ح 4285.
  • 19. همان، ص 509، ح 4283.
  • 20. همان، ح 4282.
منابع: 

منبع: پاسخ به شبهات(1)، ص: 68