عبارت نهم
أَلا إِنَّهُ یَسِمُ کُلَّ ذی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ کُلَّ ذی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ؛
آگاه باشید! که او به هر ارزشمندی به اندازة ارزش او و به هر نادان و بیارزشی به اندازة نادانیاش نیکی کند.
در برخی از نسخهها بهجای «یسم»، واژة «قسیم»1 آمده است. واژة «یسم» از ریشه (وسم-یسم- وسماً) است و بهمعنای علامت و نشانهگذاری است. از طرف دیگر ضمیر «هاء» در «بفضله» و «بجهله» به همان افراد «ذیفضل» و «ذیجهل» برمیگردد و امام زمان است که به هر دو قسم از گروههای فاضل و جاهل اعطا میکند.
در بیان معنای این عبارت در ابتدا به شرح واژه های «قسیم» در یک نسخه و «یسم» در نسخه دیگر میپردازیم. به این ترتیب که درست است که این دو واژه با هم به لحاظ ظاهری و حتی معنای اصلی با هم فرق میکنند ولی طبق قاعده اشتقاق در زبان عربی که میگوید: «اگر در دو واژه دو حرف از حروف اصلی آنها مثل هم باشند، آن دو کلمه قطعاً دارای اشتراک معنایی هستند.» که در مورد این دو کلمه هم این قائده جاری میشود یعنی چون در حروف «سین» و «میم» با هم مشترکاند قطعاً دارای معنای مشترکی در باطن معنایشان با هم هستند و آن معنا «قطع و بریدگی» است. لذا در هر صورت امام زمان(ع) در زمان ظهور خود، به انسانهای فاضل به اندازه ارزش آنها و به انسانهای جاهل به قدر خودِ آنها اعطاء می کند.
در بیان عبارت «یَسِمُ کُلَّ ذی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ» باید گفت که این عبارت خیلی شبیه به این آیه از قرآن است که میفرماید: «وَ يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَه»؛2 یعنی به هر صاحب فضيلتى، به مقدار فضيلتش ببخشد. از اینجا میتوان دریافت که مراد از افراد «ذی فضل» و در مقابل آنها «ذی جهل» چه کسانی هستند. علامه طباطبایی(ره) در این قسمت نکات قابل توجهی را بیان می کند که خلاصه اش به قرار زیر است: « مراد از «ذی فضل» در این آیه شریفه کسانی هستند كه صفات و اعمالى بهتر و بيشتر از ديگران دارند. ... نکته دیگری که در مورد این آیه است این می باشد كه از اعتناء به فضل هر صاحب فضلى نیز حكايت مىكند. ... و خلاصه کلام این است که هر كسى را در جايى كه لايق آن است قرار مىدهد، نه اينكه فاضل در ديندارى و مفضول را، به يك چوب براند، و خصوصيات افراد را ناديده بگيرد و بر روى درجات و منازلى كه اعمال و مساعى اجتماعى دارند خط بطلان بكشد، و چنان نيست كه در آن سراى، حال افراد زحمتكشِ با نشاط و افراد تنبل و كسل يكسان باشد.»3 لذا با توجه به این توضیحات بیان میداریم که در روایات فراوانی در ذیل این آیه داریم که آن کسی که فضل هر صاحب فضلی را اعطا می کند، علی بن ابی طالب(ع) است؛ مثل این روایت:
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع: وَ يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع؛4
لذا اگر امام علی ع اعطا کننده فضل است پس امام زمان ع را که پیامبر ص این گونه معرفی کرده است اعطا کننده فضل خواهد بود که این فضل را با توجه به اینکه افراد صفات و اعمال بهتر داشته باشند-که اینها فضیلت هستند- اعطا می کند و آنها را در جایگاه مخصوص خود که در شأن آنها باشد قرار می دهد. و به افرادی که صفات و اعمال کمتر و در درجه پایین تری از فضائل اخلاقی و علوم دینی باشند –که خطاب به جهال شده اند- به اندازه خودشان اعطا می کند.
نکته دیگر این که شاید طبق قرینه لفظیه کلام احتمالاً آن اعطا شده همان علومی باشد که در زمان ظهور ایشان به اتمام و اکمال می رسد. اما سؤال این است که چرا به همه به طور یکسان اعطا نمی شود؟ که در جواب باید گفت: پاسخ این سؤال مشخص است زیرا درک و فهم افراد با هم گوناگون است و لذا پیامبر ص افراد با درک و فهم پایین را خطاب به جاهل نموده است و افراد با درک و فهم بالا را با عنوان فضلاء یاد کرده است و اینها هستند که اهل علماند؛ زیرا علم است که مایه فضیلت می باشد لذا «ذیفضل» یعنی «ذیعلم» و در روایات گوناگونی علم و فضیلت را کنار هم و در ردیف همدیگر قرارا داده اند مثل آنچه که از امام علی ع آمده است: «غاية الفضائل العلم»و«رأس الفضائل العلم»5، که امام زمان ع قطعاً از علومی که در دست اوست و مالک اصلی آنهاست به طالبان آن بیشتر اعطا خواهد نمود.