عبارت چهاردهم

أَلَا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَيْه؛

‏آگاه باشید! او کسي است که امور به او تفويض شده است.

تفويض کارها دو معنا دارد: يک معنا اين است که خدا کاري را واگذار کند و خودش دستش بسته شود که اين با تفکر توحيدي اسلام سازگاري ندارد؛ زیرا طبق تفکر توحيدي، این خداوند است که جهان و انسان و موجودات را اداره مي‌کند. ارتباط خدا با اين جهان ارتباط حکيمانه و تدبير دائمي و پیوستة با جهان است. باید توجه داشت که معناي غلط تفويض این است که بگوییم: خدا خلق کرده است و ديگر هيچ کاري با جهان ندارد-­که این عقیده یهود و مفوضه است-. درحالي‌که معناي تفويض اين است که خودش در اختيار گذاشته و خودش مالک است. مثلاً شما براي فرزندتان دوچرخه مي‌خريد، پول هم مي‌دهيد، آزاد هم هست؛ ولي شما املک هستيد و مالک‌تر بودن خود به فرزندتان را حفظ مي‌کنيد.

پيغمبر اکرم(ص) در خطبة غدير در مورد امام زمان(ع) فرمود: «أَلَا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَيْه»، که اين تفويض براي ائمه ديگر هم بوده است؛ اما اين‌که پيغمبر اکرم(ص) در مورد امام زمان(ع) آن را بیشتر نمایان کرده است، به این دلیل است که در اين‌جا تفويض يکي از اصول اولية شخصي امام زمان ع است یعنی امام عصر(ع) - که تنها مجري به تمام معنا و همه جانبة اسلام و قرآن است - بايد مفوض اليه باشد؛ يعني خداوند بايد امر دين را به او تفويض کند تا بتواند دين را در گسترة زمين نشر بدهد. مرحوم کليني در اين مورد ده روایت در کتاب کافي آورده است که یک نمونه را ذکر می‌کنیم:

 عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ النَّحْوِيِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ فَقَالَ وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ ثُمَّ فَوَّضَ إِلَيْهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ نَبِيَّ اللَّهِ فَوَّضَ إِلَى عَلِيٍّ وَ ائْتَمَنَهُ فَسَلَّمْتُمْ وَ جَحَدَ النَّاسُ فَوَ اللَّهِ لَنُحِبُّكُمْ أَنْ تَقُولُوا إِذَا قُلْنَا وَ أَنْ تَصْمُتُوا إِذَا صَمَتْنَا وَ نَحْنُ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا جَعَلَ اللَّهُ لِأَحَدٍ خَيْراً فِي خِلَافِ أَمْرِنَا؛1

ابي اسحاق نحوي گويد:  وارد شدم بر امام صادق عليه السلام شنيدم که حضرت فرمود: متعال با روش محبت، پيامبرش را تربيت کرده بود. وآنگاه فرموده است: «فَقَالَ وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيم‏»2: يعني تو داراي خلق، اخلاق و آداب بزرگي هستي. سپس به او تفویض نمود (یعنی زمينه تفويض محبت است) سپس گفته است «وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»3: آن چه پيغمبر براي شما مي‌آورد بگيريد و آنچه نهي مي‌کند از آن باز داريد. سپس حضرت صادق ع فرمودند پيغمبر خدا امور دين را به علي ع واگذار کرد و او را امين دانست. آنگاه به ابي اسحاق نحوي مي‌گويد: شما شيعيان، تسليم شديد و مردم، علي را منکر شدند. به خدا قسم ما دوست داريم، بگوئيد موقعي که ما گفتيم و ساکت بشويد موقعي که ما ساکت شديم. و ما واسطه بين شما و خدا هستيم. و خدا قرار نداده براي کسي چيزي را بر خلاف امر و فرمان و راه ما. [يعني کسي که خير مي‌خواهد ، خيرش در اين است که راه ما را طي کند.].

  • 1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج1، ص265؛ عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعة، ج2، ص73.
  • 2. قلم: 4.
  • 3. حشر: 7.