عبارت یازدهم

أَلَا إِنَّهُ وَارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحِيط بکل فهم؛

 بدانيد او وارث تمامي علم است و به تمامي فهم و ادراک احاطه دارد.

اگر کسي بخواهد مديرِ گروهي باشد، می‌بایست امتيازاتي را داشته باشد. اولين امتياز بعد از حيات و زندگي، دو امتيازِ علم و قدرت است که اصولاً از فضایل و کمالات انساني، دانش و قدرت است. بشر از ابتداي آفرينش تاکنون هيچ وقت در علم و قدرت بصورت اجتماعي، ايستايي نداشته است و هميشه در حال پويايي بوده که علم و قدرتش را بيشتر کند. اکتساب علم و قدرت براي انسان فطري است یعنی انسان به طوري فطري به دنبال علم و قدرت است. لذا پيامبران و ائمه ع که انسان‌هاي برتر هستند وقتي که معرفي مي‌شوند، علم و قدرت جزء برترين فضائلشان است، به‌طوری که به این دو صفت بیشتر از صفات دیگرشان اهمیت داده‌اند.  پيامبر اکرم(ص) در خطبة غدير راجع به اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايند:

وَ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً؛1

هیچ علمی وجود ندارد مگر آن‌که آن را به علي ياد داده‌ام.

 يا مي‌فرمايند:

وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبين2

و هر چيزي که ما داشتيم در امام مبين احصا کرديم (که امام مبین را حضرت علی(ع) می‌دانند).

يا مي‌فرمايند:

النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيَّ مَسْلُوكٌ ثُمَّ فِي عَلِي.3

يا در ابتداي قسمت ششم مي‌فرمايند:

آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ.4

تعبير نور، علم، فکر، عقل و تعبيرات ديگر در قرآن کريم جزو پر کاربردترین الفاظ در قرآن است. خداوند در قرآن می‌فرماید:

اللَّهُ الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً؛5

خداوند آن کسي است که هفت آسمان را آفريد و مانند آن آسمان‌ها، زمين را خلق فرمود و امر نافذ خود را بين هفت آسمان و زمين نازل کرد تا بدانيد که خدا به هر چيز توانا و به احاطه علمي بر همة امور آگاهست.

يعني هدف آفرينش «دانستن» است. در هيچ مکتبي از مکاتب علمي، دانشگاهي، سياسي و مکاتب ديني، غير از اسلام، به علم اهميت نداده است. درعبارت «لتعلموا» لام، لام نتيجه است يعني هفت آسمان را خلق کرده براي اين‌که بدانيد. و اين از شاهکارهاي قرآن کريم است که هدف از آفرينش را علم معرفي کرده است و در آيه 56 سورة ذاريات فرموده:

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون؛

ما جن و انس را خلق نکرديم مگر براي اين‌که من را عبادت کنند.

يعني هدف آفرينش عبادت است. مي‌دانيم که در قرآن پارادکس و تناقض نيست. پس بايستي يک نسبتي باشد بين عبوديت و بين علم. زيرا در یک آيه هدف خلقت، علم آمده و جاي ديگر عبوديت. لذا می بایست تناسب و اتحادي بين علم و عبوديت باشد . در آيه 282 بقره مي‌‌فرمايد:

وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّه؛

تقوا پيشه کنيد، خدا شما را آموزش مي‌دهد.

يعني تقوي مقدمة علم است. يا در روایات است که:

العلم نور يقذفه الله في قلب من يشاء؛6

علم نوري است که خداوند در قلب عده‌اي از بندگان قرار مي‌دهد.

در اين‌جا علم و عبوديت بر هم منطبق مي‌شوند؛ زيرا مصداق آن، بندگان کامل هستند. بندگان کامل ضمن اين‌که عبد هستند، عالم نیز مي‌باشند. لذا در آية 28 سورة فاطر می‌فرماید:

إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء؛

از ميان بندگان، علماء از خدا مي‌ترسند.

پس بندگان با علما يک سنخيتي دارند، و از ميان بندگان کساني که داراي دانش هستند، خداترس هستند و خداترسي از ويژگيهاي بندگي است. پس نسبتي ميان بندگي و علم وجود دارد.

نکته‌ي ديگر اینکه دانش بشري که در اصطلاح فلسفه، دانش حصولي به آن مي‌گويند، دانش عکس‌برداري از دنياي بيرون است. در دانش الهي پيامبران، علم و قدرت با هم مساوقند (یعنی هم سياق‌اند) و نمي‌گويم مساوي هستند يعني در مورد انبیاء و اوصیاء باید گفت که جاهايي که علم باشد، حتماً قدرت است و جاهايي که قدرت باشد، حتماً علم است. مثل داستان آصف ابن برخيا که توانست تخت ملکه سبا را از دور دست­ها بياورد در حالي که هنوز سليمان پلک نزده بود، که آن قدرت نتيجه‌ي قسمتي از علم بود. اما ائمه معصومین ما ع که علم تمام کتاب را می دانند قطعاً قدرتشان برتر از عاصف ابن برخیا می باشد.7

حال به عبارت «أَلَا إِنَّهُ وَارِثُ كُلِّ عِلْم‏» بر‌می‌گردیم که یعنی امام زمان(ع) وارث تمامی دانش­های در آفرينش است که شامل علم آدم ابوالبشر(ع) تا خاتم الانبياء(ص) و علم اميرالمؤمنين(ع) تا امام حسن عسکري(ع) و تمامي علم علما و دانشمندان هستند. در طول تاريخ هرکسي هر دانشي دارد، آن دانش نزد امام زمان(ع) است. لذا در روايات داريم که مواريث انبيا مثل عصاي حضرت موسي ع در نزد امام زمان ع است.8پس اين که مواريث همه‌ي انبياء در نزد امام زمان ع است همه­اش تجسّم و تبلور اين است که تمام علوم انبياء و دانشهاي انبياء و گذشتگان نزد آن حضرت است.

«و المحيط بکل فهم» یعنی هرچه ما مي‌فهميم و درک مي‌کنيم، امام زمان(ع) هم آن را می‌فهمد و درک مي‌کند. در مورد خداوند داریم:

لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ؛9

بصرها او را درک نمی کنند در حالی که او بصرها را درک می‌کند.

و امام زمان ع نیز مسلط بر ديدن‌ها و شنيدن‌ها و همه‌ي حواس ما می­باشد. لذا حضرت مي‌توانند با تسلطي که بر ادراکات دارند، ادراکات ما را کنترل کنند، از کار بيندازند و يا تقويت کنند. که اگر اراده‌ي ايشان تعلق بگيرد، ادراکات ما قوي‌تر مي‌شود.

  • 1. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج37، ص208.
  • 2. یس: 12.
  • 3. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج37، ص211.
  • 4. همان.
  • 5. طلاق: 12.
  • 6. مصباح الشریعة، ص16.
  • 7. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص229 :«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ قَالَ فَفَرَّجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بَيْنَ أَصَابِعِهِ فَوَضَعَهَا فِي صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ وَ عِنْدَنَا وَ اللَّهِ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ».
  • 8. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج26، ص248؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج2، ص418؛ محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائر الدرجات، ص62. عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُول ... نَحْنُ مُسْتَوْدَعُ مَوَارِيثِ الْأَنْبِيَاء.
  • 9. انعام: 103.