آیا هند بنت عتبه نقشی در شهادت حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داشته است؟

هند بنت عتبه در شهادت حمزه عموي پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقشي نداشت، و احاديثي كه دلالت بر مثله كردن و درآوردن جگر حمزه توسط هند مي ‏باشد ضعيف و يا مقطوع السند است.
جواب:
اين شبهه كه «هند بنت عتبه» هيچ نقشي در كشته شدن و مثله كردن «حمزه، سيدالشهداء» نداشته است، بسيار بي پايه و اساس مي ‏باشد. چرا كه در بسياري از تواريخ اين واقعه ذكر شده است. كه براي اين شبهه از تاريخ‏ هاي معتبري كه نگاشته شده و مورد قبول اهل سنت مي باشد، اشاره مي‏ كنيم:
بخش اول سوال، كه هند نقشي در كشته شدن حمزه سيدالشهداء به دست وحشي نداشته است، در سيرة ابن هشام اين‏گونه آمده است: هند، همسر ابوسفيان كه پدر وي عتبه در بدر كشته شده بود، هنگامي كه وحشي را ديد وي را تحريض كرد و به او گفت: اي وحشي! اگر عموي محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) (حمزه) را بكشي، ما همه در بندگي تو كمر مي ‏بنديم. و هرچه تو را بايد از مال مي‏ دهيم.1
و «طبري» در تاريخش نقل كرده: هند، دختر عتبه هرگاه وحشي را مي‏ ديد، مي‏ گفت: «ابوالاسود، انتقام ما را بگير!» و ابوالاسود كنيه وحشي بود2. و در كتابي نقل شده است: هند حيله و وسيله سازي را براي انتقام پدرش ترك نمي‏ كرد تا وحشي را كه غلام حبشي بود در اختيار گرفت. و مالك وحشي «جبير بن مطعم» بود. و هند به او گفت: اگر يكي از اين سه نفر علي (علیه السلام)، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و حمزه (علیه السلام) را بكشي تو را آزاد مي ‏كنم و وحشي در جواب گفت: محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را كه يارانش فرا گرفته‏ اند و علي (علیه السلام) كه در موقع جنگ، مواظب اطراف خويش مي‏ باشد، ولي حمزه چون مي جنگد، ديگر چيزي جز رقيب روبرو نمي بيند. من او را انتخاب مي‏ كنم.3
اما بخش دوم سوال كه دربارة مثله كردن حمزه سيد الشهداء مي‏ باشد؛ اين شبهه نيز به علت اجماع تمام تاريخ نگاران بر مثله شدن بدن حضرت حمزه سيد الشهداء، توسط هند بنت عتبه رد مي‏ شود، كه ما به تعدادي از اين مورخين اشاره مي ‏كنيم:
ابن اثير مي‏ گويد: «هند رفت و شكم حمزه، (علیه السلام  ) را بشكافت و جگر وي را بيرون آورد و پاره ‏اي از آن را در دهان نهاد و جويد و نتوانست فرو ببرد و بعد آن را دور انداخت و آن روز هر زينت و زيور كه با وي بود، از خود باز كرد و به وحشي داد .»4
و قريب به همين مضمون در «سيرة ابن هشام5»، «طبقات ابن سعد6»، «تاريخ يعقوبي7» و «تاريخ سياسي اسلام»8 آمده است.

  • 1. سيرة ابن هشام، ترجمة همداني، ج دوم، ص 648.
  • 2. تاريخ طبري، ترجمة ابوالقاسم پاينده، ج سوم، ص 1015.
  • 3. سيرة الرسول و خلفائه، سيد علي فضل الله الحسني، ج سوم، ص 203 و 204.
  • 4. تاريخ كامل ابن اثير، ترجمه محمد حسين روحاني، ج سوم، ص 1107.
  • 5. جلد دوم، ص 676 ترجمه همداني.
  • 6. ابن سعد، جلد سوم، ص 6.
  • 7. جلد اول، ص 405، ترجمه محمد آيتي.
  • 8. حسن ابراهيم حسين، ترجمه ابوالقاسم پاينده، ص 131.
منابع: 

منبع: پاسخ به شبهات(1)، ص: 59